السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

بایگانی
آخرین مطالب

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 

فضیلت و خواص سوره اعلی

هشتاد و هفتمین سوره قرآن کریم است که مکی و 19 آیه دارد.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر کس سوره اعلی را در نمازهای واجب یا مستحب خود قرائت نماید در روز قیامت به او گفته می شود از هر دری از درهای بهشت که دوست داری وارد بهشت شو(1)

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم می فرماید: کسی که سوره اعلی را قرائت نماید خداوند به تعداد همه حروفی که بر پیامبران الهی ابراهیم ، موسی و محمد نازل کرده است به ازای هر حروف ده حسنه به او می بخشد.(2)

امیرالمومنین علی علیه السلام در حدیثی فرموده است: پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم سوره «اعلی» را دوست می داشت و اولین کسی که گفت: سبحان ربی الاعلی و بحمده، میکائیل بود.(3)

ابوحمیصه از امیرالمؤمنین نقل می کند: بیست شب پشت سر هم در نماز به علی علیه السلام اقتدا کردم و بعد از حمد سوره ای جز اعلی نخوان و روزی فرمود: اگر مردم بدانند که چه چیزهایی (از منافع و فواید) در سوره اعلی هست حتما روزی بیست بار آن را قرائت می کردند. هر کس ان را قرائت کند مانند این است که کتاب های آسمانی موسی و ابراهیم را قرائت کرده است. (4)

ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده است: بعد از قرائت سوره اعلی بگویید: «سبحان ربی الاعلی».(5)

آثار و برکات سوره

1) درمان درد گوش، درد گردن و دررفتگی استخوان

از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده استک که اگر کسی سوره اعلی بر درد گوش خوانده شود دردش یرطرف می شود و اگر برای کسی که بیماری بواسیر دارد بخوانند خوب می شود .(6)

و هم چنین در روایتی دیگر از ایشان آمده که این عمل برای درد گردن نیز مفید است. (7)

________________

پی نوشت:

(1) ثواب الاعمال ص122.

(2) مجمع البیان، ج10، ص326

(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص358

(4) مجمع البیان، ج1، ص326

(5) بحارالانوار، ج89، ص220

(6) تفسیرالبرهان، ج5، ص633

(7) همان

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۱

بسم الله الرحمن الرحیم

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما اءنزل الله على بشر من شى ء قل من اءنزل الکتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس تجعلونه قراطیس تبدونها و تخفون کثیرا و علمتم ما لم تعلموا اءنتم و لا ءاباؤ کم قل الله ثم ذرهم فى خوضهم یلعبون(۹۱)

ترجمه :
۹۱ - آنها خدا را چنانکه باید نشناختند که گفتند هیچ چیز بر هیچ انسانى نفرستاده بگو چه کسى کتابى را که موسى آورد نازل گردانید کتابى که نور و هدایت براى مردم بود (اما شما) آنرا به صورت پراکنده قرار میدهید قسمتى را آشکار و قسمت زیادى را پنهان مى دارید و مطالبى به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبودید بگو: خدا... و سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت آمیزشان رها کن تا بازى کنند!

شان نزول
خدانشناسان
از ابن عباس چنین نقل شده که جمعى از یهودیان گفتند: اى محمد! آیا راستى خداوند کتابى بر تو فرستاده است ؟! پیامبر گفت : آرى ، آنها گفتند: به خدا سوگند که خداوند هیچ کتابى از آسمان فرو نفرستاده است !. در شان نزول این آیه ، روایات دیگرى نیز نقل شده و چنانکه بعدا خواهیم دانست آنچه در بالا آوردیم از همه بهتر و مناسبتر است .

تفسیر
در اینکه این آیه درباره یهود است یا مشرکان در میان مفسران گفتگو است ، ولى از آنجا که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مکه گفتگوئى با یهود نداشته و آنچه بوده در مدینه بوده است و از طرفى سوره انعام که این آیه جزء آن است مکى است ، بعضى معتقدند که این آیه استثنائا در مدینه نازل شده است و به دستور پیامبر به تناسب خاصى در وسط این سوره مکى قرار گرفته و این موضوع در قرآن نمونه هاى فراوانى دارد.
براى روشن شدن حقیقت مطلب ، نخست باید تفسیر اجمالى آیه را بدانیم و بعد در باره اینکه آیه از چه اشخاصى سخن میگوید و هدفش چیست بحث کنیم نخست میگوید آنها خدا را آنچنانکه شایسته است نشاختند زیرا گفتند: خدا هیچ کتابى بر هیچ انسانى نازل نکرده است ! (و ما قدروا الله حق قدره اذ قالوا ما انزل الله على بشر من شى ء).
خداوند به پیامبرش دستور مى دهد که در جواب آنها بگو چه کسى کتابى را که موسى آورد و نور و هدایت براى مردم بود نازل گردانید؟ (قل من انزل الکتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس ).
همان کتابى که آن را به صفحات پراکنده اى تبدیل کرده اید، بعضى را که به سود شما است آشکار میکنید و بسیارى را که به زیان خود مى دانید پنهان مى دارید(تجعلونه قراطیس تبدونها و تخفون کثیرا).
و در این کتاب آسمانى مطالبى به شما تعلیم داده شد که نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبودید و بدون تعلیم الهى نمى توانستید با خبر شوید (و علمتم ما لم تعلموا انتم و لا آبائکم )
در پایان آیه به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که تنها خدا را یاد کند و آنها را در اباطیل و لجاجت و بازیگرى خود رها سازد زیرا آنها جمعیتى هستند که کتاب الهى و آیات او را به بازى گرفته اند. (قل الله ثم ذرهم فى خوضهم یلعبون )
اکنون اگر این آیه در مدینه نازل شده باشد، و روى سخن به یهود باشد معنى آن چنین است : که جمعى از یهود منکر نزول کتاب آسمانى بر تمام پیامبران بودند آیا چنین چیزى ممکن است ؟ که یهود و پیروان تورات ، نزول کتاب آسمانى را انکار کنند؟ اگر تعجب نکنید آرى ، و با توجه به یک مطلب نکته این موضوع روشن میشود، زیرا چنانکه کتب عهد جدید (اناجیل ) و عهد قدیم (تورات و کتابهاى وابسته به آن ) را به دقت بررسى کنیم خواهیم دید که این کتابها هیچکدام لحن آسمانى ندارد، یعنى جنبه خطاب خداوند به بشر در آنها نیست ، بلکه به خوبى از آنها استفاده مى شود که اینها از زبان شاگردان و غیر شاگردان از پیروان آئین موسى (علیه السلام ) و مسیح (علیه السلام ) به شکل تاریخ و شرح زندگى نوشته شده است و ظاهرا یهود و مسیحیان کنونى نیز این مطلب را انکار نمى کنند زیرا داستان مرگ موسى و عیسى و حوادث زیادى مربوط به زمانهاى بعد از آن در این کتابها آمده است ، نه به عنوان پیش بینى بلکه به عنوان خبرى از گذشته ، آیا چنین کتابى امکان دارد بر موسى و عیسى نازل شده باشد.
منتها مسیحیان و یهودیان عقیده دارند که این کتابها چون به دست انسانهائى نوشته شده که از وحى آسمانى با خبر بودند کتاب مقدس ‍ و قابل اعتماد و خالى از اشتباه محسوب میشود.
با توجه به این نکته روشن مى شود که چرا آنها از لحن قرآن که به شکل خطاب خدا به پیامبر و بندگان است تعجب میکردند، و در شان نزول فوق نیز خواندیم که آنها با تعجب از آن حضرت پرسیدند آیا خداوند کتاب آسمانى نازل کرده ؟ و سپس این موضوع را بطور کلى انکار کردند که هیچ کتابى از ناحیه خدا بر هیچ انسانى حتى موسى نازل نشده است .
ولى خداوند در جواب آنها به این موضوع اشاره مى کند که خود شما عقیده دارید الواح و مطالبى بر موسى نازل گردید، یعنى اگر آنچه در دست شما است کتاب آسمانى نیست ، لااقل قبول دارید که چنین چیزى از طرف خدا نازل شده است که قسمتى از آن را آشکار و قسمت زیادى را پنهان میدارید، و به این ترتیب اشکالى باقى نمى ماند که چگونه ممکن است یهود منکر نزول کتاب آسمانى شده باشند (دقت کنید).

و اگر آیه همانند سایر آیات این سوره درباره مشرکان باشد معنى آن چنین مى شود که آنها منکر هر گونه کتاب آسمانى شدند تا دعوت پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را انکار کنند، ولى خداوند براى آنها استدلال مى کند که چگونه ممکن است چنین ادعائى داشته باشند با اینکه خداوند تورات را بر موسى نازل کرد؟ و مشرکان اگر چه آئین یهود را قبول نداشتند ولى انبیاء پیشین و ابراهیم و حتى موسى را احتمالا به عنوان پیامبرى براى منطقه و عصر خاصى قبول داشتند، و خود را پیرو آئین ابراهیم میدانستند، و لذا هنگامى که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ظهور کرد و براى جستجوى علائم او به نزد اهل کتاب رفتند و از آنها خواستند که در کتب خود بررسى کنند، آیا خبر از چنین پیامبرى مى دهد و اگر آنها این کتب را به هیچوجه قبول نداشتند چگونه ممکن بود چنین درخواستى کنند؟ لذا بعد از سؤال از یهود آنچه به سود آنها بود اظهار و آنچه به زیانشان بود مخفى مى کردند (مانند نشانه هاى پیامبر که در کتب پیشین آمده بود) و به این ترتیب آیه قابل تطبیق بر گفتار مشرکان مکه نیز مى تواند باشد.
ولى تفسیر اول با لحن آیه و شان نزول ، و ضمائرى که در آیه است ظاهرا سازگارتر مى باشد.
نکته ها
در اینجا به چند موضوع باید توجه کرد:
۱ - قراطیس جمع قرطاس است و اصل آن بطورى که بعضى گفته اند از
یونانى گرفته شده و معنى آن چنانکه راغب در کتاب مفردات میگوید هر چیزى است که روى آن مى نویسند بنابراین کاغذ معمولى و پوست حیوانات و درختان و مانند آن که در قدیم الایام نامه و کتابها را روى آن مى نوشتند، نیز شامل میشود، و منحصر به کاغذ معمولى نیست .
۲- ممکن است سؤ ال شود که چرا در آیه مذمت از یهود شده که آنها وحى آسمانى را روى کاغذها و مانند آن نوشته بودند اینکه مذمتى ندارد.
در پاسـخ میگوئیم : مذمت از این نظر نیست ، بلکه از این نظر است که آنها مطالب تورات را روى کاغذهاى پراکنده و مانند آن نوشته بودند که آنچه را به سود آنها بود به مردم دیگر نشان دهند و آنچه به زیانشان بود مخفى سازند.
۳ - جمله و ما قدروا الله حق قدره (خدا را آنچنان که شایسته است نشناختند و اوصاف او را درک نکردند) در حقیقت اشاره به این نکته است که هر کس خدا را درست بشناسد نمى تواند انکار کند که از طرف او رهبران و راهنمایان همراه با کتابهاى آسمانى براى بشر فرستاده شده است زیرا حکمت خدا ایجاب مى کند که اولا انسان را براى هدفى که آفریده شده است (هدف تکامل ) در مسیر پر پیچ و خمى که در پیش دارد کمک کند، و گر نه نقض غرض کرده است ، و این هدف بدون فرستادن وحى و کتاب آسمانى و تعلیمات صحیح و خالى از هر گونه خطا و اشتباه ممکن نیست .
ثانیا چگونه ممکن است مقام رحمت عامه و خاصه خداوند اجازه دهد که انسان را در مسیر سعادت که با هزاران مانع روبرو است و پرتگاه هاى فراوان بر سر راه او کمین کرده اند تنها بگذارد و رهبرانى با تعلیمات جامع براى دستگیرى و راهنمائى آنها نفرستد. (بنابراین هم حکمت او و هم رحمتش فرستادن کتب آسمانى را ایجاب میکند).
شک نیست که معرفت کنه ذات خدا و کنه صفات او براى هیچکس ممکن
نیست و آیه فوق هیچگونه نظر به این مطلب ندارد بلکه مى خواهد بگوید آن مقدار معرفتى از خداوند و صفات او که براى انسان امکانپذیر است اگر حاصل شود تردیدى باقى نخواهد ماند که چنین پروردگارى بندگان خود را بدون سرپرست و کتاب آسمانى باقى نخواهد گذاشت .

منبع (ادامه ...):
https://t.me/fazylatha

عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه‌‌ای و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و لذا بود که دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰

غدیر، نشانه عظمت اسلام
۲۰ جمله از امام خامنه ای درباره «غدیر»

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار

بخشی از وصیت نامه:

حال بعد ازجنگ جهانی دوم هیچ ملتی وهیچ امتی نمی‌تواند ادعاکند که هرحرفی را که از رهبرخود شنیده است مو به مواجرا کرده ولی امت ما برای گفتن لبیک به ندای رهبرخود کاروان کاروان به سوی جبهه‌های نبرد شتافتند تا برای نابودکردن دشمنان اسلام ازجان خویش بگذرند و با عمل خویش به همگان اثبات کردند که ما ندای رهبرخویش رابا دل وجان می‌پذیریم. رهبری که با فراق خود داغی سنگین را بر سینه ما گذاشت و فرزندش علی (امام خامنه ای) راکه مرهم بر دردهای این امت است درمیان ماباقی گذاشت. ای انسانها؛ ای آدم‌ها؛ آیا آوای ولایت رامی‌شنوید؟ ای کسانی که به ظاهر فریاد ما اهل کوفه نیستیم راسر می‌دهید، آیا طنین ولایت را می‌شنوید؟ نه، من که فکر نمی‌کنم.

زیرا فقط گوش جسمتان شنوا و گوش دلتان کراست. زیرا دنیا جلوی چشم‌های (دلتان) راگرفته. بگویم چرا؟ زیرا فقط خود را می‌بینید و تنها به خود می‌اندیشید. فقط و فقط به فکر منافع خویشید. در این میان دیگران برای شما اهمیت ندارند و اگر هم بلایی بر سر هرکس بیاید برای شما تفاوتی نمی‌کند ...

 شهید غلامرضا دانش نماینده مردم آشتیان در مجلس بود. این شهید بزرگوار 7 تیرماه 1360 همراه 72 تن از بهترین یاران امام(ره) به فیض شهادت نائل آمد.

شهید عبدالرحمان آقایاری

دوم خرداد۱۳۴۲‏، در روستای خرمدرق از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش نظامعلی، کارگر بود و مادرش طیبه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او نیز کارگر بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیستم بهمن۱۳۶۱‏، در دیواندره هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت ترکش به سر و شکم، شهید شد.

شهید قربانعلی آقایاری

چهارم تیر ۱۳۴۶، در روستای خرمدرق از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. سال ۱۳۶۳ ‏ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۶، در مریوان بر اثر اصابت ترکش به دست و پا، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

شهید صادق آقایی

یکم مهر ١٣۵٠ ‏، در روستای آقزوج از توابع شهرستان طارم به دنیا آمد. پدرش محمدحسین، کارگر بود و مادرش زینب نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. قالیباف بود. سال۱۳۶۵ ‏ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم دی ۱۳۶۵‏، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مدفن او در مزار بالای شهرستان زنجان واقع است.

جانباز شهید محسن آهنگرانی فراهانی

شهید مدافع حرم شهید حسن خلیل ملک
(ساجد)

شهید مبین رشیدی

شهید علیرضا کیخا
 

شهید پوریا سلیمی

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا

  • اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى