السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

بایگانی
آخرین مطالب

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

ویژه نامه شهادت امام هادی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۴تا۵۵

و اذا جاءک الذین یؤ منون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة اءنه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعده و اءصلح فأنه غفور رحیم (۵۴)
و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین (۵۵)

ترجمه
۵۴ - هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آنها بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده ، هر کس از شما کار بدى از روى نادانى کند سپس توبه و اصلاح (و جبران ) نماید او آمرزنده مهربان است .
۵۵ - و اینچنین آیات را برمیشمریم (و روشن میسازیم ) تا راه گناهکاران آشکار گردد.

تفسیر
بعضى معتقدند آیه نخست درباره کسانى نازل شده که در آیات قبل پیامبر
(صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور شد که از طرد آنها خوددارى کند، و آنها را از خود جدا نسازد و بعضى معتقدند درباره جمعى از گناهکاران بوده است که نزد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمدند و اظهار داشتند ما گناهان زیادى کرده ایم و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سکوت کرد تا آیه فوق نازل شد.
اما شان نزول آن هر چه باشد، شک نیست که مفهوم آیه یک معنى کلى و وسیع است و همه را شامل میشود، زیرا نخست به صورت یک قانون کلى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد نکند، بلکه به خود بپذیرد و چنین مى گوید:
هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما (و اذا جائک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم ).
این سلام ممکن است از ناحیه خدا و بوسیله پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده باشد، و یا مستقیما از ناحیه خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و در هر حال دلیل بر پذیرا شدن و استقبال کردن و تفاهم و دوستى با آنها است .
در جمله دوم اضافه میکند، که پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است (کتب ربکم على نفسه الرحمة ).
(کتب )که از ماده ( کتابت ) به معنى نوشتن است ، در بسیارى از موارد کنایه از الزام و ایجاب و تعهد مى باشد، زیرا یکى از آثار نوشتن مسلم شدن و ثابت ماندن چیزى است .
و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهى است ، با تعبیرى محبت آمیز چنین مى گوید: هر کس از شما کارى از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است (انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم )
همانطور که سابقا گفته ایم منظور از (جهالت ) در اینگونه موارد،
همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روى دشمنى و عداوت با حق ، بلکه به خاطر غلبه هوى و هوس آنچنان مى شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست مى دهد، چنین کسى با اینکه عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت الشعاع هوى و هوس واقع شده ، به آن جهل اطلاق گردیده ، مسلما چنین کسى در برابر گناه خود مسؤ ل است ، اما چون از روى عداوت و دشمنى نبوده ، سعى و کوشش مى کند اصلاح و جبران کند.
در حقیقت آیه فوق به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد، که هیچ فرد با ایمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از خود نراند، بلکه آغوش خویش را یکسان به روى همه بگشاید، حتى اگر کسانى آلوده به گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند.
و در آیه بعد براى تاکید مطلب مى فرماید:(ما آیات و نشانه ها و دستورات خود را این چنین روشن و مشخص مى کنیم ، تا هم راه حقجویان و مطیعان آشکار گردد و هم راه گنهکاران لجوج و دشمنان حق (و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین ).
روشن است که منظور از مجرم ، در آیه فوق هر گناهکارى نیست ، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این آیه ماموریت پیدا مى کند گناهکاران را در صورتى که به سوى او بیایند هر چند اعمال خلافى از روى نادانى انجام داده باشند، بپذیرد، بنابراین منظور از مجرم همان گناهکاران لجوج و سرسختى است که با هیچ وسیله تسلیم حق نمى شوند.
یعنى بعد از این دعوت عمومى و همگانى به سوى حق ، حتى دعوت از گناهکارانى که از کار خود پشیمانند، راه و رسم مجرمان لجوج و غیر قابل انعطاف کاملا شناخته خواهد شد

**************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۶تا۵۸

قل انى نهیت اءن اءعبد الذین تدعون من دون الله قل لا اءتبع اءهواءکم قد ضللت اذا و ما اءنا من المهتدین (۵۶)
قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ما عندى ما تستعجلون به إن الحکم الا لله یقص الحق و هو خیر الفاصلین (۵۷)
قل لو اءن عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم و الله اءعلم بالظالمین (۵۸)

ترجمه :
۵۶ - بگو من از پرستش کسانى که غیر از خدا میخوانید نهى شده ام ، بگو من از هوى و هوسهاى شما پیروى نمى کنم اگر چنین کنم گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود.
۵۷ - بگو من دلیل روشنى از پروردگارم دارم و شما آنرا تکذیب کرده اید (و نپذیرفته اید) آنچه شما درباره آن عجله دارید به دست من نیست ، حکم و فرمان تنها از آن خدا است ، حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جدا کننده (حق از باطل ) است .
۵۸ - بگو اگر آنچه را که شما در باره آن عجله دارید نزد من بود (و به درخواست شما ترتیب اثر مى دادم عذاب الهى بر شما نازل مى گشت و) کار من و شما پایان گرفته بود و خداوند ظالمان را بهتر مى شناسد.

تفسیر
اصرار بیجا

در این آیات همچنان روى سخن به مشرکان و بت پرستان لجوج است - همانطور که بیشتر آیات این سوره نیز همین بحث را دنبال مى کند - لحن این آیات چنان است که گویا آنها از پیامبر دعوت کرده بودند به آئینشان گرایش پیدا کند پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور مى شود که صریحا به آنها بگوید: من از پرستش کسانى را که غیر از خدا مى پرستید نهى شده ام (قل انى نهیت ان اعبد الذین تدعون من دون الله ).
جمله نهیت (ممنوع شده ام ) که به صورت فعل ماضى مجهول آورده شده است اشاره به این است که ممنوع بودن پرستش بتها چیز تازهاى نیست بلکه همواره چنین بوده و خواهد بود.
سپس با جمله : بگو اى پیامبر من پیروى از هوا و هوسهاى شما نمى کنم (قل لا اتبع اهوائکم ) پاسـخ روشنى به پیشنهاد بى اساس آنها مى دهد و آن اینکه بت پرستى هیچ دلیل منطقى ندارد، و هرگز با حکم عقل و خرد جور نمى آید، زیرا عقل به خوبى درک مى کند که انسان از جماد اشرف است چگونه ممکن است انسان در برابر مخلوق دیگرى و حتى در برابر موجود پست تر سر تعظیم فرود آورد، علاوه بر این بتها غالبا ساخته و پرداخته انسان بودند چگونه ممکن است چیزى که مخلوق خود انسان است معبود او و حلال مشکلاتش گردد، بنابراین سرچشمه بت پرستى چیزى جز تقلید کورکورانه و پیروى از خرافات و هوا پرستى نیست .
و در آخرین جمله براى تاکید بیشتر مى گوید: اگر من چنین کارى را کنم مسلما گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود (قد ضللت اذا و ما انا من المهتدین ).
در آیه بعد پاسـخ دیگرى به آنهاو آن اینکه من بینه و دلیل روشنى از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذیرفته و تکذیب کرده اید (قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ).
بینة در اصل به چیزى مى گویند که میان دو شى ء فاصله و جدائى مى افکند به گونه اى که دیگر هیچگونه اتصال و آمیزش با هم نداشته باشند، سپس به دلیل روشن و آشکار نیز گفته شده ، از این نظر که حق و باطل را کاملا از هم جدا مى کند.
در اصطلاح فقهى اگر چه ( بینة ) به شهادت دو نفر عادل گفته مى شود ولى معنى لغوى آن کاملا وسیع است و شهادت دو عادل یکى از مصداقهاى آن مى باشد و اگر به معجزات بینة گفته مى شود باز از همین نظر است که حق را از باطل جدا مى کند و اگر به آیات و احکام الهى بینة گفته مى شود باز به عنوان مصداق این معنى وسیع است .
خلاصه در این آیه نیز پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور است روى این نکته تکیه کند که مدرک من در مسئله خدا پرستى و مبارزه با بت کاملا روشن و آشکار میباشد و انکار و تکذیب شما چیزى از اهمیت آن نمى کاهد.
سپس به یکى دیگر از بهانه جوئیهاى آنها اشاره مى کند و آن اینکه آنها مى گفتند اگر تو بر حق هستى کیفرهائى که ما را به آن تهدید میکنى زودتر بیاور پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در پاسـخ آنها میگوید آنچه را شما درباره آن عجله دارید به
دست من نیست ) (ما عندى ما تستعجلون به ).
تمام کارها و فرمانها همه به دست خدا است (ان الحکم الا لله ).
و بعد به عنوان تاکید مى گوید: او است که حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است (یقص ‍ الحق و هو خیر الفاصلین ).
بدیهى است کسى میتواند به خوبى حق را از باطل جدا کند که علمش از همه بیشتر باشد و شناخت حق و باطل براى او کاملا روشن است ، به علاوه قدرت کافى براى اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد و این دو صفت (علم و قدرت ) به طور نامحدود و بى پایان تنها براى ذات پاک خدا است ، بنابراین او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است .
در آیه بعد به پیامبر دستور مى دهد که در برابر مطالبه عذاب و کیفر از ناحیه این جمعیت لجوج و نادان به آنها بگو : اگر آنچه را که شما با عجله از من مى طلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر میدادم کار من و شما پایان گرفته بود (قل لو ان عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم ).
اما براى اینکه تصور نکنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پایان خداوند از همه کس بهتر ستمکاران و ظالمان را مى شناسد و به موقع کیفر آنها را خواهد داد (و الله اعلم بالظالمین ).
 

نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد
:
۱ - از آیات قرآن استفاده مى شود که بسیارى از اقوام گذشته همین درخواست را از پیامبران خود داشتند، که اگر راست مى گوئى پس چرا مجازاتى را که براى ما انتظار دارى به سراغ ما نمى فرستى ؟!
قوم نوح (علیه السلام ) چنین درخواستى را از او کردند و گفتند اى نوح ! چرا این همه با ما سخن مى گوئى و مجادله مى کنى ؟ اگر راست مى گوئى عذابى را که به عنوان تهدید مى گوئى زودتر بیاور قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین (هود - 32) نظیر این تقاضا را قوم صالح نیز از او کردند (اعراف - 77).
و همچنین قوم عاد به پیامبرشان هود چنین پیشنهادى داشتند (اعراف - 70) از سوره اسراء نیز استفاده مى شود که این درخواست از پیامبر اسلام مکرر واقع شد، حتى گفتند ما به تو ایمان نمى آوریم مگر زمانى که یکى از چند کار انجام دهى از جمله اینکه سنگهاى آسمانى را قطعه قطعه بر سر ما بیفکنى ! (او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا) (اسراء - 92).
این درخواستهاى نامعقول یا به عنوان استهزاء و مسخره کردن صورت مى گرفته و یا به راستى به عنوان طلب اعجاز و در هر دو صورت کار احمقانه اى بود، زیرا در صورت دوم موجب نابودى آنها مى شده و جائى براى استفاده از معجزه باقى نمى مانده و در صورت اول نیز با دلائل و نشانه هاى روشنى که پیامبران با خود داشتند حداقل احتمال صدق آنها در نظر هر بیننده مجسم میشده است ، چطور ممکن است با چنین احتمالى انسان تقاضاى نابودى خودش را بکند، یا آن را به شوخى بگیرد ، ولى تعصب و لجاجت بلاى بزرگى است که جلو هر گونه فکر و منطق را مى گیرد.
۲- جمله (ان الحکم الا لله ) معنى روشنى دارد و آن اینکه : هر گونه فرمان در عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینى و تشریع به دست خدا است ، و بنابراین اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ماموریتى پیدا مى کند آنهم به فرمان او است .
و اگر حضرت مسیح مثلا مرده اى را زنده مى کند آنهم به اذن او است ، همچنین هر منصبى اعم از رهبرى الهى و قضاوت و حکمیت به کسى سپرده شده است
آنهم از ناحیه پروردگار است . اما متاسفانه جمله به این روشنى در طول تاریخ کرارا مورد سوء استفاده واقع شده است ، گاهى خوارج براى ایراد به مسئله تعیین حکمین در جریان جنگ صفین که به پیشنهاد آنها و امثال آنها صورت گرفته بود به این جمله چسبیده و به گفته على (علیه السلام ) کلمه حقى را گرفته و در معنى باطلى به کار میبردند، و تدریجا جمله لا حکم الا لله شعارى براى آنها شد.
آنها آن قدر نادان و ابله بودند که تصور مى کردند اگر کسى به فرمان خدا و به دستور اسلام در موضوعى حکمیت پیدا کرد با جمله ان الحکم الا لله مخالف است ، با اینکه قرآن زیاد میخواندند اما کمتر مى فهمیدند، زیرا حتى قرآن در موضوع دادگاه خانوادگى اسلام تصریح به انتخاب حکم از طرف زن و مرد مى کند (فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها) (نساء - 35)
بعضى دیگر - همانطور که فخر رازى در تفسیر خود نقل مى کند - این جمله را دلیلى بر مسلک جبر گرفته اند، زیرا وقتى قبول کنیم همه فرمانها در جهان آفرینش به دست خدا است اختیارى براى کسى باقى نمى ماند.
در حالى که مى دانیم آزادى اراده بندگان و اختیار آنها نیز به فرمان پروردگار است ، این خدا است که مى خواهد آنها مختار و آزاد در کار خود باشند تا در پرتو اختیار و آزادى ، تکلیف و مسئولیت بر دوش آنها نهد و تربیت شوند.
۳- جمله یقص در لغت به معنى قطع کردن و بریدن چیزى است و اینکه در آیه فوق مى خوانیم یقص الحق : خداوند حق را میبرد یعنى کاملا آنرا از باطل جدا و تفکیک مینماید، بنابراین جمله بعد و هو خیر الفاصلین
او بهترین جدا کنندگان است تاکید براى این موضوع محسوب مى شود.
و باید توجه داشت که جمله ( یقص ) از ماده ( قصه ) به معنى بیان سرگذشت و داستان نیست آنچنان که بعضى از مفسران پنداشته اند.

منبع

 تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۲ - تفسیر نور

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری‏ وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» همانا کسانی‌که (به اسلام) ایمان آورده و کسانی‌که یهودی شدند و نصاری و صابئان، هرکس‌که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس برای آنها در نزد پروردگارشان، پاداش و اجر است و بر آنها ترسی نیست و آنها محزون نمی‌شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:

در تفسیر نمونه از جامع‌البیان، نقل شده است:

سلمان فارسی به رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گفت: دوستان من که اهل ایمان و نماز بودند، ولی شما را ندیدند تا به شما ایمان بیاورند؛ وضع آنها در قیامت چگونه است؟

یکی از حاضرین جواب داد: اهل دوزخ هستند.

ولی این آیه نازل شد که هر کدام از پیروان ادیان که در عصر خود بر طبق وظایف و فرمان الهی عمل کرده‌‏اند، مأجور هستند.
آیا طبق آیه ۶۲، سوره بقره می توان بر یهودیت و مسیحیت باقی ماند؟

این آیه نمی‌‏تواند بهانه و دستاویزی برای ماندن در یهودیّت و مسیحیّت باشد؛ زیرا

اوّلًا: قرآن، اهل کتاب را به اسلام دعوت نموده است.

ثانیاً: تهدید کرده که اگر آگاهانه به سراغ دینی غیر از اسلام بروند، مورد قبول نیست. «آل عمران، ۸۵»

مراد از «الَّذِینَ هادُوا» یهودیان هستند. این نام‌گذاری یا به‌سبب اظهار توبۀ آنان است که با تعبیر«إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ» «اعراف، ۱۵۶» آمده است و یا به‌جهت آنکه این قوم به یکی از فرزندان حضرت یعقوب که یهود نام داشت، منسوب بودند.

مراد از «النَّصاری‏»، مسیحیان هستند که در جواب حضرت عیسی که فرمود: «مَنْ أَنْصارِی» گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» «صف، ۱۴»

شاید هم این نام‌گذاری به‌جهت سکونت آنان در منطقۀ ناصریّه، زادگاه عیسی علیه‌السّلام باشد.

«صابئین» به کسانی گفته می‌‌شود که خود را پیروان حضرت یحیی می‌دانند و برای ستارگان، قدرت تدبیر قائل هستند.

نام این گروه در سوره‏‌های بقره، مائده و حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکین آمده است. «بقره، ۶۲، مائده، ۶۹، حج، ۱۷»

از اینجا معلوم می‌‏شود که صابئین غیر از چهار دستۀ مذکور هستند.

پیروان این آیین نیز همانند سایر اهل کتاب، به اسلام دعوت شده‌‏اند. اینها با توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پیروان اندکی دارند و اهل تبلیغ از دین خودشان نیستند. آنها بیشتر در کنار رودخانه‏‌ها و دریاها زندگی می‏‌کنند و گوشه‌گیر و منزوی هستند.

این افراد، غسل‏‌های متعدّدی دارند که در تابستان و زمستان باید در رودخانه و آب جاری انجام دهند.

هم‌اکنون تعداد نزدیک به پنج‌هزارنفر از آنان در خوزستان در کنار رود کارون و شهرهای دیگر آن استان زندگی می‏‌کنند و قریب به هشت‌هزار‌نفر نیز در عراق در کنار دجله و شهرهای دیگر عراق سکونت دارند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:

۱. تمام ادیان آسمانی، اصول مشترک دارند توحید، معاد و انجام اعمال صالح. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً»

۲. مهم‏‌ترین اصل اعتقادی بعد از توحید، معاد است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»

۳. صاحبان ادیان دیگر در صورت بی‌‏اطّلاعی از اسلام، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، اگر به دین آسمانی خود ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند و در بی‌‏اطّلاعی خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

۴. انسان، تنها در سایۀ ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش می‌یابد. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

۵. سعادت و کرامت، مربوط به ایمان و عمل صالح است؛ نه عنوانِ مسلم، یهودی، مسیحی و صابئی. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ»«لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۳ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و (یاد کن) زمانی‌که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم (و گفتیم:) آنچه را (از آیات و دستورات خداوند) به شما داده‌‏ایم، با قدرت بگیرید و آنچه را در آن هست، به‌خاطر داشته باشید (و به آن عمل کنید) تا پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:

ماجرای کنده‌شدن کوه طور از جای خود و قرار گرفتن در بالایِِ سرِ یهود، در سوره‌‌های «بقره، ۹۳»، «نساء، ۱۵۴» و «اعراف، ۱۷۱» نیز آمده است.

همچنین شاید مراد از پیمان مطرح شده در این آیه، همان پیمانی باشد که در سوره ‏های بقره، ۴۰ و ۸۲» و مائده ، ۱۲» آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:

۱. میثاق گرفتن، یکی از عوامل و انگیزه‌‏های عمل است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ»

۲. خداوند، هم از طریق فرستادن پیامبر و هم با نشان دادن کارهای خارق‌العاده، حجّت را بر مردم تمام کرده است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۳. تهدید، برای سرکوب‌کردن روحیّه‌های مغرور و لجوج، یک وسیلۀ تربیتی است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۴. حفظ دستاوردهای انقلاب (نجات از سلطۀ فرعون و آزاد شدن از اسارت و)، باید با قدرت و قوّت دنبال شود. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۵. عمل به آیات و احکام الهی، باید همراه با جدّیّت، عشق و تصمیم باشد؛ نه شوخی، نه عادت، نه شکّ و نه تشریفات. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ»

۶. معارف دینی باید با تدریس و تبلیغ، در اذهان مردم زنده بماند. «اذْکُرُوا ما فِیهِ»

۷. یاد آیات الهی و تدبّر در آنها، زمینه‌‏ساز تقواست. «اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۴ - تفسیر نور:

«ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ» سپس شما بعد از این جریان (که کوه طور را بالای سر خود دیدید، بازهم) روی‌گردان شدید و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود قطعاً از زیان‌کاران بودید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۴:

۱. انسانِ غافل، مهم‌‏ترین تهدیدها را فراموش می‌‌کند. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»

۲. نومید نشوید، زیرا که خداوند با متخلّفان نیز با فضل و رحمت برخورد می‌کند. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ»

۳. نجات از خسارت، در سایۀ فضل و رحمت الهی است. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۵ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ» قطعاً شما از (سرنوشت) کسانی از خودتان که در روز شنبه، نافرمانی کردند (و به‌جای تعطیل‌کردن کار در این روز، دنبال کار رفتند) آگاه هستید، ما (به خاطر این نافرمانی) به آنان گفتیم: به شکل بوزینه‌‏های مطرود درآیید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:

یکی از احکام تورات، وجوب تعطیل کردن شنبه بود که حرص و آز، گروهی از بنی‌اسرائیل را به کار واداشت و با حیله‌‏ای که بعداً خواهیم گفت، روزهای شنبه، کار می‌‏کردند.

لذا خداوند، افراد حیله‌‌گر را به صورت بوزینه درآورد تا درس عبرتی برای دیگران باشد.

این ماجرا علاوه‌بر این آیه در سورۀ «اعراف، ۱۶۳ - ۱۶۶» نیز آمده است و اصولًا مسخ چهره، یکی از عذاب‌‏های الهی و تحقّق قهر خداوندی است.

گروهی از نصاری نیز بعد از نزول مائدۀ آسمانی، کفر ورزیدند که به شکل بوزینه و خوک در آمدند. «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ» «مائده، ۶۰»

کلمۀ «سبت» به‌معنای قطع و دست‌کشیدن از کار است.

چنان‌که در آیه‌‏ای دیگر، دربارۀ نقش خواب فرموده است: «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً» «نبأ، ۹»

و لذا شنبه، روز تعطیلی یهود، «یوم‌السبت» نامیده شده است.

«خاسِئِینَ» از مادۀ «خسأ» به‌معنی «طرد نمودن» است.

این واژه ابتدا برای طرد سگ به کار رفته، ولی سپس به‌طورعام استعمال شده است. در آیه به‌جای «قردة خاسئة»، «خاسِئِینَ» فرموده که صفت برای جمع مذکّر عاقل است، شاید این استعمال برای آن است که جسم آنان تبدیل به بوزینه شده، نه روح و عقل انسانی آنان؛ زیرا در این صورت، عذابِ بیشتری می‌‌کشند.

هر چند که برخی، همانند مراغی در تفسیر خود، مراد از بوزینه‌شدن را یک تشبیه دانسته و گفته‌اند: این آیه نیز نظیر آیۀ «کَمَثَلِ الْحِمارِ» و یا «کَالْأَنْعامِ» است؛ یعنی مسخ معنوی آنان منظور است، نه مسخ صوری و ظاهری.

ولی در تفسیر أطیب‌البیان روایتی از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاریخ به‌خاطر کفرشان، تغییر چهره داده و به سیزده نوع حیوان، تبدیل شده‌‏اند. «بحار، ج ۱۴، ص ۷۸۷»

همان‌گونه که در روایات می‌‏خوانیم دامنۀ مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات روحی افراد، گسترده‌‌تر خواهد بود.
در قیامت مردم چند گونه محشور می‌شوند؟

در قیامت مردم ده‌گونه محشور می‌‏شوند:

۱. شایعه‏‌سازان، به‌صورت میمون؛

۲. حرام‌خواران، به‌صورت خوک؛

۳. رباخواران، واژگونه؛

۴. قاضی ناحق، کور؛

۵. خودخواهان مغرور، کر و لال؛

۶. عالم بی ‏عمل، درحال‌جویدن زبان خود؛

۷. همسایه‌آزار، دست‌وپابُریده؛

۸. خبرچین، آویخته به شاخه‌های آتش؛

۹. عیّاشان، بَدبوتر از مُردار؛

۱۰. مستکبران، در پوششی از آتش. «تفسیر مجمع‌البیان و نور‌الثّقلین و صافی، ذیل آیۀ ۱۸ سورۀ نبأ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:

۱. از دانستنی‌های تاریخ، عبرت بگیرید. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ»

۲. کسی‌که حکم خدا را نسخ کند، خود را مسخ کرده است. تغییر و تحریف چهرۀ دین، تغییر چهرۀ انسانیّت را به‌دنبال دارد. «اعْتَدَوْا» «کُونُوا قِرَدَةً»

۳. استراحت و عبادت، باید جزو برنامه‌‏های رسمی باشد و هر کس زمان تعطیل و تفریح و عبادت را به کار مشغول شود، متجاوز است. «اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ»

۴. هر کس راه خدا را کنار بگذارد، بوزینه صفت، مقلّد دیگران خواهد شد. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»

۵. در جهان طبیعت، تبدیل موجودی به موجود دیگر ممکن است. «کُونُوا قِرَدَةً»

۶. حیوانات، از رحمتِ خداوند دور نیستند؛ ولی حیوان شدن انسان، نشانۀ قهر و طرد الهی است. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۶ - تفسیر نور:

«فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ» ما این عقوبت را عبرتی برای حاضران معاصر و نسل‏‌های بعدشان و پندی برای پرهیزکاران قرار دادیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:

«نَکالَ» عذابی است که اثر آن باقی و ظاهر باشد تا دیگران ببینند و عبرت بگیرند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: مراد از «لِما بَیْنَ یَدَیْها»، مردم زمان نزول بلا هستند و مراد از «ما خَلْفَها»، امّت‌‏های بعد از نزول هستند که شامل ما مسلمانان نیز می‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:

۱. شکست‌ها و پیروزی‌‏ها باید برای آیندگان درس باشد. «نَکالًا» «ما خَلْفَها»

۲. عبرت‌گرفتن و پندپذیری، نیازمند داشتن روحیّۀ تقواست. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»
ترجم‌ۀ سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

و (به‌خاطر بیاورید) هنگامی‌که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان می‌‏دهد (برای یافتن قاتل) ماده‌گاوی را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را به تمسخر می‏‌گیری؟ (موسی) گفت: به خدا پناه می‌‏برم از اینکه از جاهلان باشم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

این سوره را به‌جهت این داستان، سورۀ بقره نامیده‌‌اند.

فرمان ذبح گاو، در تورات، سِفر تثنیه، فصل ۲۱» به‌عنوان یک قانون قضایی مطرح شده است . خلاصۀ ماجرا از این قرار بوده که مقتولی در بین بنی‌اسرائیل پیدا شد که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله، قتل را به طایفه و قبیله‌‏ای دیگر نسبت می‌‏داد و خود را تبرئه می‌‏کرد.

آنها برای داوری و حلّ مشکل، نزد حضرت موسی رفتند. موسی علیه‌السّلام به آنها فرمود: خداوند دستور داده گاوی را ذبح کنید و قطعه‌‏ای از بدن آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرّفی کند.

آنها با شنیدن این جواب به موسی علیه‌السّلام گفتند: آیا ما را مسخره می‏‌کنی؟ موسی گفت: مسخره‌کردن کار جاهلان است و من به خدا پناه می‌‏برم که از جاهلان باشم.

در فرهنگ قرآن و روایات، جهل به‌معنای بی‏‌خردی است؛ نه نادانی.

لذا کلمۀ «جهل» در برابر «عقل» به کار می‌‌رود، نه در برابر علم و چون مسخره کردن دیگران، نشانۀ بی‏‌خردی است، حضرت موسی از آن به خدا پناه می‌برد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

۱. اگر فرمان خداوند، با ذهن و سلیقۀ ما مطابق نیامد و راز آن را نفهمیدیم، نباید آن را انکار کنیم. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ» «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»

۲. موسی علیه‌السّلام دستور ذبح گاو را از سوی خدا معرّفی می‌کند تا بلکه رعایت ادب نموده و تسلیم شوند، ولی آنها باز بهانه‌گیری می‌‌کنند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ»

۳. خداوند اگر اراده نماید، از به‌هم‌خوردن دو مرده، مرده‌‏ای زنده می‏‌شود. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»

۴. در کشتنِ گاو، تقدّس گاو کوبیده می‌‏شود؛ همانند بت‌‌شکنی ابراهیم علیه‌السّلام و آتش‌زدن گوسالۀ طلایی سامری. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»

۵. درجۀ ایمان مردم به پیامبرشان، از برخورد آنها در مقابل دستورات وی فهمیده می‌شود. «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»

۶. استعاذه و پناه‌بردن به خدا، یکی از راه‏‌های بیمه‌شدن است. عصمت انبیاء در سایۀ استعاذه و امثال آن است. «أَعُوذُ»

۷. مسخره‌کردن، کار افراد جاهل و بی‌خرد است. «أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»

۸. جهل، خطری است که اولیای خدا، از آن به خدا پناه می‏‌برند. «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»

۹. خداوند در یک ماجرا، توحید، قدرت‌نماییِ خود، نبوّت، معجزۀ موسی و معاد، زنده شدن مرده، را به اثبات می‌رساند.
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۸ - تفسیر نور:

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لابِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ» (بنی‌اسرائیل به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن کند که آن چگونه (گاوی) است؟

(موسی) گفت: همانا خداوند می‌‏فرماید: ماده‌گاوی که نه پیر و ازکارافتاده باشد و نه بکر و جوان؛ (بلکه) میان این دو (و میان‌سال) باشد. پس آنچه به شما دستور داده شده (هرچه‌زودتر) انجام دهید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۸:

وقتی بنی‌اسرائیل فهمیدند که موضوع جدّی است، شروع به بهانه‌‏تراشی نمودند.

به نظر برخی مفسّران، احتمال می‌رود که این بهانه‌ها از طرف قاتل واقعی به مردم القا می‌‏شد، تا مبادا رسوا شود. «تفسیر فخر رازی، ذیل آیه»

در هر حال روش سؤال‌کردنِ قوم، حکایت از روحیّۀ لجاجت آنان دارد که در آیه به آن اشاره شده و پرده از باطن آنان برداشته است.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۶۸:

۱. با ادب سؤال کنید. در این آیه کلمه «لَنا» دو بار تکرار شده و به‌جای «ربّنا» کلمۀ «رَبَّکَ» آمده که نشانۀ روح تکبّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا»

۲. فرمان خداوند را سریع انجام دهید و از وسوسه و تردید بپرهیزید. «فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۹ - تفسیر نور:

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (آنان به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن سازد که رنگش چگونه باشد؟ (موسی) گفت: همانا خداوند می‌‏گوید: آن ماده‌گاوی باشد زردِ یک‌دست، که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد!
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:

با اینکه فرمان ذبح، دو بار صادر شد، امّا گویا برخی از آنها قاتل را می‌‏شناختند و نمی‌خواستند معرّفی شود.

لذا از روی لجاجت و بهانه‏‌تراشی، سؤال‌های متعدّدی را مطرح می‌‌کردند، تا بالاخره از رنگ گاو سؤال کردند.

خداوند در جواب آنها فرمود: رنگ گاو، زردِ شدید و پُررنگ و خالص باشد. رنگی که بینندگان را شادمان کند؛ یعنی از خوش‌اندامی، سلامتی، رنگ و زیبایی خاصّی برخوردار باشد.

ای بسا اگر وسیلۀ وزن‌کردن داشتند، از وزنِ گاو نیز سؤال می‌‏کردند!

از سؤالات نابه‌جا نهی شده‌‏ایم. در سورۀ مائده می‏‌خوانیم: «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ» «مائده، ۱۰۱» از چیزهایی که اگر به آنها پاسخ داده شود برای شما مشکل به وجود می‌‏آید، سؤال نکنید.

روزی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دربارۀ لزوم و اهمّیت حج، خطبه‌ای ایراد می‌‏فرمودند؛ در بین خطبه، شخصی سؤال کرد: آیا حج، هر سال واجب است؟

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله جواب نفرمود. آن شخص دوباره سؤال خود را تکرار نمود.

حضرت ناراحت شده فرمودند: چرا اصرار می‌کنی؟ اگر بگویم بله، کار شما مشکل می‌‏شود؛ همین‌که دیدید من ساکت شدم، اصرار نکنید.

سپس پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: یکی از عوامل هلاکت اقوام گذشته، سؤالات نابه‌جای آنها بود. «تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۹۶»

حضرت علی علیه‌السّلام در نهج‌البلاغه می‌‏فرماید: «و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» «شرح ابن أبی الحدید، ج ۱۸، ص ۱۰۲» خداوند حکم برخی اشیا را مسکوت گذاشته است، این سکوت از سرِ فراموشی نیست، بلکه برای آن است که شما در عمل، در وسعت باشید.

و لذا با سؤالات نابه‌جا، موشکافی نکنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:

۱. رنگ زرد، چنان‌که در روایات نیز آمده، مورد سفارش دین است. «فاقِعٌ لَوْنُها»

۲. رنگ ‏ها، در روحیّۀ انسان تأثیر دارند. «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۲۷-۱۳۵.

منبع

فضیلت وخواص سوره قیامت

هفتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که در مکه مکرمه نازل شده و دارای 40 آیه می باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره قیامت را قرائت کند در روز قیامت من و جبرئیل شهادت می دهیم که اوبه قیامت ایمان داشته است و در حالی وارد محشر می شود که چهره اش درخشان تر از دیگر آفریدگان خداست(1)

 امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: هر کس در قرائت سوره قیامه مداومت ورزد و به آیات آن عمل کند خداوند عزیز و جلیل او را به بهترین شکل با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم محشور می کند در حالی که چهره اش شاد و خندان است تا اینکه از پل صراط و میزان بگذرد.(2)

آثار و برکات سوره

1) جهت محبوب شدن

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت است: ... مداومت در خواندن این سوره باعث افزایش روزی و امنیت و محبوبیت در بین مردم می شود. (3)

2) تقویت کننده عفاف و پاکدامنی

امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: قرائت سوره قیامت موجب خشوع می شود و تقویت کنده عفاف و پاکدامنی و حفظ و صیانت خواهد بود.و هر کس آنرا بخواند از حاکمی نترسد و به اذن خدا در شب و روز محفوظ خواهد بود.(4)

3) رفع ضعف و ناتوانی

اگر این سوره را بنویسند و آب شسته شده ان را بنوشند ضعف و ناتوانی را از بین می برد.(5)

____________________

پی نوشت:

(1).مجمع البیان، ج10، ص190

(2) ثواب الاعمال، ص121

 (3) تفسیرالبرهان، ج5، ص533

(4) همان

(5) المصباح کفعمی، ص459

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه مطلب ...)

https://quran.anhar.ir/fazilat-306.htm

نماز شب سوم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب چهارم ماه رجب (اقبال الاعمال)

 نماز شب پنجم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فیما نذکره مما یختص بشهر رجب و برکاته و ما نختاره من عباداته و خیراته‏ و فیه فصول‏، فصل فیما نذکره من عمل اللیلة الخامسة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و پنجم، عمل شب پنجم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِکَ فِی کُتُبِ الْأَسْبَابِ إِلَى رِضَاءِ مَالِکِ یَوْمِ الْحِسَابِ مَرْوِیّاً عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ‏
در برخى کتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال که به وسیله‌ى آن‌ها انسان به خشنودى پروردگار مالک روز حساب، راه مى‌یابد، آمده است که پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الْخَامِسَةِ مِنْ رَجَبٍ سِتَّ رَکَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2]
هرکس در شب پنجم ماه رجب  شش  رکعت نماز-با  یک  بار سوره‌ى «حمد» و  بیست و پنج بار سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» -بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَرْبَعِینَ نَبِیّاً وَ أَرْبَعِینَ صِدِّیقاً وَ أَرْبَعِینَ شَهِیداً وَ یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ اللَّامِعِ عَلَى فَرَسٍ مِنَ النُّور
خداوند پاداش چهل پیامبر و چهل صدیق و چهل شهید را به او عطا مى‌کند و سوار بر اسبى از نور، همانند آذرخش درخشان از [پل] صراط مى‌گذرد.

[1]) سوره الحمد(الفاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص)

منبع (ادامه مطلب)

https://ahlolbait.com/doa/12509

 نماز لیله الرغائب (شب آرزوها)

بدان‏که اولین شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرغاب» (یعنى شب دلدادگان) مى ‏گویند و براى آن عملى با فضیلت‏ بسیار از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله وارد شده که آن را سیّد در کتاب «اقبال» و علاّمه حلى در «اجازه بنى زهره» نقل کرده‏ اند، بعضى از فضیلت آن اینکه به سبب انجام آن، گناهان بسیار آمرزیده مى‏ شود، و نیز نمازى در آن وارد شده که هرکه آن را به جاى‏ آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نیکوترین صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گویا به سوى‏ او مى ‏فرستد، پس به او مى‏ گوید: اى حبیب من تو را بشارت باد که از هر شدّت و سختى نجات یافتى، بنده مى‏ گوید تو کیستى؟ به خدا سوگند من چهره‏ اى زیباتر از چهره تو ندیدم، و سخنى شیرین‏ تر از سخن تو نشنیدم، و بویى بهتر از بوى‏ تو نبوییدم!! پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازم که در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردى‏ امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا کنم، و مونس تنهایى تو باشم، و هراس را از تو برگیرم و هنگامى‏ که در صور (شیپور قیامت) دمیده شود، در عرصه قیامت سایه‏ اى بر سرت خواهم افکند، پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو جدا نخواهد شد. کیفیت‏ این نماز چنین است:

اولین پنجشنبه ماه رجب را روزه مى‏ دارى، چون شب جمعه داخل شود، ما بین نماز مغرب و عشا، دوازده رکعت نماز بجاى مى‏ آورى، هر دو رکعت با یک سلام به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده‏ مرتبه «سوره توحید» مى‏ خوانى و هنگامى که از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى ‏گویى

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] .

خدایا! بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست

سپس به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه می گویى:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

آنگاه سر از سجده بر مى ‏دارى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى:

رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ

پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى‏ دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگترى

دوباره به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

سپس حاجت خود را مى‏ طلبى که به خواست خدا برآورده خواهد شد.

منبع (ادامه مطلب ...)

https://ahlolbait.com/doa/1674

https://ahlolbait.com/doa/12462

نماز شب ششم ماه رجب (اقبال الاعمال)

 نماز شب هفتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فیما نذکره مما یختص بشهر رجب و برکاته و ما نختاره من عباداته و خیراته‏ و فیه فصول‏، فصل فیما نذکره من عمل اللیلة السابعة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و نهم، عمل شب هفتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِکَ فِیمَا نَظَرْنَاهُ مِمَّا یُقَرِّبُ الْعَبْدَ إِلَى مَوْلَاهُ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ‏
در برخى کتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال نزدیک‌کننده‌ى بنده به مولاى خویش، به نقل از پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-آمده است:
مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ السَّابِعَةِ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ[3] وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ[4]
هرکس در شب هفتم ماه رجب  چهار  رکعت نماز-در هر رکعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» سه بار و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ» -بخواند
وَ یُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ ص عِنْدَ الْفَرَاغِ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ یَقُولُ الْبَاقِیَاتِ الصَّالِحَاتِ‏ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ عَشْرَ مَرَّاتٍ
و بعد از اتمام نماز  ده بار بر پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-صلوات بفرستد و باقیات صالحات (اعمال شایسته‌ى پاینده) ؛ یعنى «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أکبر» را  ده بار بگوید،
أَظَلَّهُ اللَّهُ تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِهِ [تَحْتَ الْعَرْشِ‏] وَ یُعْطِیهِ ثَوَابَ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُ الْمَلَائِکَةُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ
خداوند او را در سایه‌ى [زیر]عرش خود قرار مى‌دهد و پاداش کسى که ماه رمضان را روزه داشته به او عطا مى‌کند و تا زمان فراغت از نماز، فرشتگان براى او طلب آمرزش مى‌کنند
وَ یُسَهِّلُ عَلَیْهِ النَّزْعَ وَ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ وَ لَا یَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یَرَى مَکَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ- وَ آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَر
و جان کندن و فشار قبر او آسان مى‌گردد و از دنیا بیرون نمى‌رود تا این‌که جایگاه خویش را در بهشت ببیند و خداوند او را از هراس بزرگ‌تر [روز قیامت]ایمن گرداند

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص) [3]) سوره الفلق [4]) سوره الناس

منبع (ادامه مطلب ...)

https://ahlolbait.com/doa/12518

 نماز شب هشتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فیما نذکره مما یختص بشهر رجب و برکاته و ما نختاره من عباداته و خیراته‏ و فیه فصول‏، فصل فیما نذکره من عمل اللیلة الثامنة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل چهل و یکم، عمل شب هشتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِکَ فِی کُتُبِ الصَّلَوَاتِ فِی الْأَوْقَاتِ الصَّالِحَاتِ مَرْوِیّاً عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ‏
در برخى کتاب‌هاى دربردارنده‌ى نمازها در اوقات شایسته، آمده است که پیامبر اکرم -صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-فرمود:
[وَ] مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الثَّامِنَةِ مِنْ رَجَبٍ عِشْرِینَ رَکْعَةً بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] وَ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ[3] وَ الْفَلَقِ[4] وَ النَّاسِ[5] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
هرکس در شب هشتم ماه رجب  بیست رکعت نماز-در هر رکعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌هاى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ»، «قُلْ یا أَیُّهَا اَلْکافِرُونَ»، «فلق» و «ناس» سه  بار-بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ الشَّاکِرِینَ وَ الصَّابِرِینَ وَ رَفَعَ اسْمَهُ فِی الصِّدِّیقِینَ وَ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ أَجْرُ کُلِّ صِدِّیقٍ وَ شَهِیدٍ
خداوند به او پاداش سپاسگزاران و شکیبایان را عطا مى‌کند و نام او در میان صدیقان نوشته و بالا برده مى‌شود و در برابر هر حرف که در نماز خوانده، پاداش همه‌ى صدیقان و شهیدان براى او خواهد بود
وَ کَأَنَّمَا خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ تَلْقَّاهُ سَبْعُونَ مَلَکاً یُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّةِ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَیْهَا
و گویى که قرآن را در ماه رمضان خوانده و ختم کرده است و آن‌گاه که از قبرش بیرون مى‌آید، هفتاد فرشته به پیشواز او آمده و بشارت بهشت را به او مى‌دهند و از پى او روانه مى‌گردند.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الفلق [3]) سوره الناس [4]) سوره الاخلاص [5]) سوره الکافرون

منبع (ادامه مطلب):

https://ahlolbait.com/doa/12522

 مادر ستاره‌های فروزان ولایت
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
اگر شخصیت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیک‌بین ما آشکار میشد، ما هم تصدیق میکردیم که فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها سرور همه‌ی زنان عالم است؛ بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه، به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبه‌ای برسد که برابر مرتبه‌ی انبیا و اولیا است. در واقع فاطمه‌ی زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستاره‌های فروزان ولایت قرار گرفته است. همه‌ی ائمّه علیهم‌السّلام برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلی قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران میشود دید. ۱۳۷۶/۷/۳۰

گره‌ها آسان‌تر باز می‌شود...
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «اگر زن در جامعه بتواند به علم و معرفت و کمالات معنوی و اخلاقیای که خدای متعال و آیین الهی برای همه‌ی انسانها -چه مرد و چه زن- به‌طور یکسان در نظر گرفته است، برسد، تربیت فرزندان بهتر خواهد شد، محیط خانواده گرمتر و باصفاتر خواهد شد، جامعه پیشرفت بیشتری خواهد کرد و گره‌های زندگی آسانتر باز خواهد شد؛ یعنی زن و مرد خوشبخت خواهند شد. برای این باید تلاش کرد؛ هدف این است.» ۱۳۷۶/۷/۳۰

گرمای مطالعه
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«این مسأله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهی، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خودِ بانوان خیلی جدّی گرفته شود و به آن اهمیت بدهند.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

دو لنگه یک در
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند دو لنگه‌‌ی یک در، دو چشم در چهره‌‌ی انسان، دو سنگرنشین در جبهه‌‌ی نبرد زندگی و دو کاسبِ شریک در یک باب مغازه قرار داده است. هرکدام از این دو، طبیعت، خصوصیات و خصلت‌‌هایی، هم در جسم و روح و فکر و هم در غرایز و عواطف دارند که ویژه‌ی خودشان است. این دو جنس، اگر با همان حدود و موازینی که اسلام معیّن کرده است در کنار هم زندگی کنند، خانواده‌‌ای ماندگار و مهربان و بابرکت و پرفایده خواهند داشت.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان این است که زن تحت ستم نباشد و مرد خود را حاکم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقی هست. مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق به‌شدت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است. آنچه متعلق به اسلام است، بینات اسلام و مسلمات اسلام است.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

منبع (ادامه مطلب ...)

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=37066

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهم‌السلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشان‌دهنده‌ی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سربه‌فلک‌کشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن‌وبچه‌هاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهل‌بیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25091

بیانات در شرح دعای ماه رجب

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

«مسئله‌ی دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملت ایران، آزمونی هم بود برای بروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکته‌ی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون(۳) در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلا فرض کنید شهید حسن باقری من‌باب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!» ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

«من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز خطاهای خود را مینوشته؛ همین که در توصیه‌ی علمای اخلاق و در توصیه‌های بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را محاسبه کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم.» ۱۳۹۰/۰۱/۲۳

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=38824

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

«قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه به‌وسیله‌ی دولت دست‌نشانده‌ی آمریکا انجام گرفت، به جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستاده‌ی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یک‌جوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه‌ی با مردم لوله‌ی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتل‌عام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لوله‌ی تفنگها را پایین آوردند، عدّه‌ای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قره‌باغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایده‌ای نکرد، مردم عقب نرفتند، آن‌وقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرال‌های شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند. ببینید این رژیمِ دست‌نشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتل‌عام هم‌وطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیه‌ی او عمل میکند و چون فایده‌ای ندارد، میرود به او میگوید فایده‌ای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچّه‌اند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصه‌ی حکومت پهلوی در ایران است.» ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=47193

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اختلاط با نامحرم به ضرر زنهاست
آن آقایی که با زنان نامحرم سروکار دارد، دو جا برای او امکان اشباع غرایزش در سطوح مختلف وجود دارد، این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که هیچ زنی نگاه نمی‌کندنیست.

اینکه می‌گویند زن باید خودش را در محیطهای اجتماعی با نامحرم مخلوط نکند، برای این است که این زن، دلبستگی‌اش به مرد خودش باشد و الّا اگر زن کارش به جایی رسید که مرد خودش برایش عادی شد، مثل وضعیتی که الآن در جوامع غربی می‌بینید که اصلاً این مرد برای زن اهمیّتی ندارد، می‌گوید حالا شد، شد، نشد هم نشد. می‌گوید طلاق می‌گیریم، تمام می‌کنیم تو برو دنبال کارت، من هم می‌روم دنبال کارم. این بد است. بعضی از خانمها امروز تلاش می‌کنند که وضع زنان را این جوری کنند. این به ضرر زنهاست به نفع زنها نیست؛ چون این، بنیان خانواده را متلاشی می‌کند.
رهبر انقلاب؛ ۷۷/۱/۱۹

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1377

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 نهضت اسلامی در دنیا، یک امر جدی است. احساس هویت اسلامی در میان ملتهای مسلمان، بلکه در میان جمعیتهای مسلمان - یعنی آن‌جایی که مسلمین، یک ملت محسوب نمی‌شوند، بلکه یک جمعیت در اقلیت هستند - یک امر واضح و غیرقابل انکاری است. گویی تمام عوامل دست به دست هم داده است، تا ایمان اسلامی و احساس مسلمانی را در باطن مسلمین عالم قوی کند و آن را به عمل و منش و تحرک بیرونی و ظاهری تبدیل بنماید ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

هر ملتی، اگر تسلیم سلطه‌ی قدرتهای بزرگ عالم شد، از دست رفته است. هر ملتی، اگر حاضر شد از شرف ملی، اقتدار ملی و اراده‌ی ملی چشم بپوشد، در ورطه‌ی ضعف بی‌پایان و وادی‌یی که آخر آن معلوم نیست، لغزید. هر دولتی که حاضر شد در مقابل خواست دستگاه یکپارچه‌ی سلطه‌ی جهانی تسلیم شود، بیش از گذشته محکوم به ضعف و ذلت و تحت سلطه قرار گرفتن و هضم شدن شخصیت شد. این، یکی از چیزهایی است که وضع فعلی جهان، آن را نشان می‌دهد.

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در نظام جمهوری اسلامی، اگر کسی که مسؤولیتی بردوش گرفته، اخلاص و قصد قربت و نیت برای خدا نداشته باشد، تحقیقاً مغبون شده است. اگر اخلاص و عمل للَّه و تلاشِ منهای انگیزه‌های غیر الهی بود، هر مسؤولیتی گوارا، هر کار سنگینی تحمل کردنی، و هر باری برداشتنی است ... باید انگیزه‌ی حرکت ما - در هر سطحی که هستیم - انگیزه‌ی الهی باشد. علاج همه‌ی دردهای ما، اخلاص است. اگر اخلاص باشد، همه‌ی چیزهایی که فعلاً نظام و جامعه‌ی ما از آنها متأذّی است، برطرف خواهد شد. اخلاص در عمل، موجب خواهد شد یکپارچگیها تحکیم بشود ... بحمدالله ملت ما یکپارچه و متفقند. تبلیغات و وساوس دشمن نتوانسته است یکپارچگی ما را به هم بزند و اختلاف ایجاد کند؛ باید این را تحکیم کرد. این یکپارچگی و اتحاد، به مسؤولان و متصدیان امور امکان خواهد داد که وظایف و بارهای سنگینی که بر دوششان است، با جرأت و قدرت بیشتر حمل کنند و گره مشکلاتی که ما از گذشته‌های دور و از سالهای طولانی غلبه و سلطه‌ی طاغوت بر این کشور وارث آنها هستیم، باز نمایند ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

منابع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

https://www.golzar.info/59342

بخشی از وصیت نامه

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 09/08/1395 | حلب، سوریه

پسرم و عزیز دلم امیر حسین جانم، بابایی من: خیلی دوستت دارم زیبایی نگاهت و چشمانت هیچ گاه فراموشم نمی شود. پسرم بابا رفت که حضرت زینب (س) تنها نماند. خانم زینب (س) در کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم ولی حالا چی، اکنون کربلای دیگر آغاز شده اگر من باز جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و پروردگارم و معبودم چگونه سر بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بی توشه …

امیدوارم ان شاالله این راه توشه ای باشد برایم در آن روز حسرت و شرمندگی …

فرزندم امیر حسین بابا تا میتوانی به مادرت محبت کن و به او توجه نما و از حرفها و رفتارها و کردارش پند بگیر و آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و میپذیرد و تابع ولایت باش که انسان بی ولایت پوچ است و توشه ای به همراه ندارد. به نماز و واجباتت توجه کن و بدان همیشه و همه جا خدا حاضر و ناظر بر اعمالت هست، برایم دعا کن و بدان که من هم برایت دعا میکنم ...

منبع (ادامه مطلب ...)

https://harimeharam.ir/shahid/475

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

  • اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى