تفسیر قرآن کریم ... | خیر دنیا و آخرت ... | امروز در دنیا، برای ساختن مسجد ضرار، پول خرج میشود ... | شهر باید مزیّن شود به نام و یاد شهیدان ... | شهید سلمان رضائی ... | شهدای امنیت ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:
«وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ» و کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، مژده بده که برایشان باغهایی است که نهرها از پای (درختان) آن جاری است، هر گاه میوههای از آن (باغها) به آنان روزی شود، گویند: این همان است که قبلًا نیز روزی ما بوده، درحالیکه همانند آن نعمتها به ایشان داده شده است (نه خود آنها) و برای آنان در بهشت همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانهاند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:
شاید مراد از «مُتَشابِهاً» این باشد که بهشتیان در نگاه اوّل، میوهها را مانند میوههای دنیوی میبینند و میگویند: شبیه همان است که در دنیا خورده بودیم، لکن بعد از خوردن میفهمند که طعم و لذّت تازهای دارد. و شاید مراد این باشد که میوههایی به آنان داده میشود که همه از نظر خوبی و زیبایی و خوشعطری یکسان هستند و مانند میوههای دنیا درجه یک، دو و سه ندارد.
در قرآن، معمولًا ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده است؛ ولی ایمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است.
آری، اگر اتاقی از درون نورانی شد، شعاع این نور از روزنه و پنجرهها بیرون خواهد زد. ایمان، درونِ انسان را نورانی و قلب نورانی، تمام کارهای انسان را نورانی میکند. برکات ایمان و عمل صالح بسیار است که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است. «قرآن، ۱۵ برکت برای ایمان همراه عمل صالح، بیان نموده که با مراجعه به معجمالمفهرس میتوانید به آنها دسترسی پیدا نمایید.»
همسران بهشتی چند نوع هستند؟
الف: یکی حورالعین که همچون لؤلؤ و باکره هستند و در همان عالم آفریده میشوند. «أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً»
ب: همسران مؤمن دنیایی که با چهرههای زیبا در کنار همسرانشان قرار میگیرند. «وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ» «رعد، ۱۳»
از امام صادق علیهالسّلام دربارۀ ازواج مطهّره سؤال شد، فرمودند: همسران بهشتی آلوده به حیض و حدث نمیشوند. «تفسیر راهنما و دُرّ المنثور»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:
۱. مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار (در آیۀ قبل) یکی از اصول تربیت است. «فَاتَّقُوا النَّارَ» «وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا»
۲. ایمان قلبی، باید توأم با اعمال صالح باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
۳. انجام همۀ کارهای صالح و شایسته، کارساز است؛ نه بعضی از آنها. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (الصالحات) هم جمع است وهم (الف و لام) دارد که بهمعنای همۀ کارهای خوب است.
۴. کارهای شایسته و صالح، در صورتی ارزش دارد که برخاسته از ایمان باشد؛ نه تمایلات شخصی و جاذبههای اجتماعی. اوّل «آمَنُوا»، بعد «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ».
۵. محرومیتهایی که مؤمن بهجهت رعایت حرام و حلال در این دنیا میبیند، در آخرت جبران میشود. «رُزِقُوا»
۶. ما در دنیا نگرانِ ازدستدادن نعمتها هستیم، امّا در آخرت این نگرانی نیست. «وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ»
۷. آشنایی با سابقۀ نعمتها، بر لذّت کامیابی میافزاید. «رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ» سخنان کسی را که میشناسیم، در رادیو و تلویزیون با عشق و علاقه گوش میدهیم و یا عکس جاهایی که قبلا به آنجا رفتهایم، با علاقه نگاه میکنیم.
۸. همسران بهشتی نیز پاکیزهاند. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:
«إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ » همانا خداوند از اینکه به پشهای (یا فروتر) یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد؛ پس آنهایی که ایمان دارند میدانند که آن (مثال) از طرف پروردگارشان بهحق است، ولی کسانیکه کفر ورزیدند گویند: خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری) خداوند بسیاری را بدان (مثال) گمراه و بسیاری را بدان هدایت میفرماید. (امّا آگاه باشید که) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمیکند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:
کلمۀ «بعوض» بهمعنای پشه و ریشۀ آن از «بعض» میباشد که بهجهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است. «مفردات راغب»
مثالهای قرآن، برای همۀ مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است: «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» «روم، ۵۸»
البتّه این مثلها را نباید ساده انگاشت، زیرا دانشمندان، کُنه آن را درک میکنند: «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» «عنکبوت، ۴۳»
در مثال زدن، تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پردهبرداری از حقایق نهفته است و در کتابهای آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و ائمۀ اهل بیت علیهمالسّلام فراوان دیده میشود.
در تورات نیز بخشی به نام «أمثال سلیمان» وجود دارد.
بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند.
آنها مثالهای قرآن را بهانه قرار داده و میگفتند: شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. «در سورۀ عنکبوت آیۀ ۴۱، قدرتهای غیر الهی به خانۀ عنکبوت تشبیه شده و در سوره حج آیۀ ۷۳ فرموده که دیگران حتّی توانایی آفریدن یک مگس را ندارند.»
آنها میگفتند: این مثالها با مقام خداوند سازگار نیست و بهاینوسیله در آیات قرآن تشکیک میکردند.
اصولًا چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم کند؟ مگر آفریدن پشه، شرم داشت که مثال زدن به آن نیز شرم داشته باشد؟ کوچکی پشه نباید مورد بهانه باشد، زیرا همین پشه تمام اعضای فیل را در اندازۀ کوچکتر دارد و علاوهبر آن دو شاخک نیز دارد. خرطوم تو خالیِ آن همانند ظریفترین و دقیقترین سرنگ است که میتواند این پشۀ کوچک، بزرگترین حیوان را عاجز کند.
از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است که «به کوچکی پشه ننگرید که هر چه فیل دارد او هم دارد، بهعلاوه دو بال که فیل ندارد. تفسیر مجمعالبیان»
خداوند با نزول این آیه به بهانهگیریهای آنان پاسخ میدهد.
چرا خداوند گروهی را با قرآن و مثالهای آن گمراه میکند؟
پاسخ: خداوند کسی را گمراه نمیکند؛, بلکه هر کس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه میشود و به این معنی میتوان گفت که قرآن، سبب گمراهی او گردید.
چنانکه در پایان همین آیه میفرماید: «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» یعنی فسق مردم، سبب گمراهی آنان میباشد.
راستی مگر میشود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند، ولی خودش آنان را گمراه کند!؟ و مگر میشود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند، ولی خودش مردم را گمراه کند!؟ مگر میشود از ابلیس بهخاطر گمراه کردن انتقاد کند، ولی خودش دیگران را گمراه نماید!؟
گرچه در این آیه، هدایت و گمراهی بهطورکلّی بهخداوند نسبت داده شده است، ولی آیات دیگر، مسئله را باز نموده است.
میفرماید: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ» «رعد، ۲۷» خداوند کسانی را هدایت میکند که بهسوی او بروند.
و «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» «مائده، ۱۶» بهدنبال کسب رضای او باشند.
و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» «عنکبوت، ۶۹» آنان که در راه او جهاد کنند.
و بر عکس، کسانیکه با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را بهحالخود رها میکند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست.
چنانکه دربارۀ کافران، ظالمان، فاسقان و مسرفان جملۀ «لا یَهْدِی» به کار رفته است.
به قول سعدی:
راه است و چاه و دیدۀ بینا و آفتاب ------ تا آدمی نگاه کند، پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراهه میرود ------ بگذار تا بیفتد و بیند، سزای خویش
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:
۱. حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً، عقلًا یا عرفاً مذموم باشد؛ امّا در بیان حقایق، شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»
۲. حقایق والا و مهم را میتوان با زبان ساده و مثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا»
۳. مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»
۴. مثالهای قرآن، وسیلۀ تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»
۵. مثالهای قرآن، حق و در مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
۶. انسانِ حقیقتجو، از هر نوری راه را مییابد، ولی شخص بهانهگیر و اشکال تراش، به هر چراغی خرده میگیرد. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»
۷. کفر و لجاجت، عامل بهانهگیری است. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»
۸. فسق، موجب گمراهی و مانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ»
۹. مثالهای قرآن، وسیلۀ هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»
۱۰. خداوند، پیمانشکن را فاسق و فاسق را گمراه میکند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:
«الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (فاسقان) کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم بستند می شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می نمایند، و در زمین فساد می کنند، قطعاً آنان زیانکاران هستند.
نکته های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:
منظور از پیمانهای الهی در آیۀ ۲۷ سورۀ بقره چیست؟
پیمانهای الهی که در این آیه مطرح گردیده، متعدّد است:
خداوند از انبیاء پیمان گرفته تا آیات الهی را به مردم بگویند. «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ» «احزاب، ۷»
و از اهل کتاب تعهّد گرفته تا کتمان حقایق نکنند و به بشارتهای تورات و انجیل که دربارۀ پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آمده است عمل نمایند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ» «آل عمران، ۱۸۷»
و از عامّۀ مردم نیز عهد گرفته، به فرمان الهی عمل کرده و راه شیطان را رها کنند. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ» «اعراف، ۱۷۲»
در اسلام وفایبهعهد واجب است؛ حتّی نسبتبه کفّار و عهدشکن، منافق معرّفی شده است؛ هر چند که اهل نماز باشد.
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «لا دین لمن لا عهد له» «بحار، ج ۷۲، ص ۱۹۸» آنکس که پایبند تعهّدات خود نیست، از دین بهرهای ندارد.
خداوند در این آیه فرمان داده تا با گروههایی پیوند و رابطه داشته باشیم: «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ». در روایات آن گروهها چنین معرّفی شدهاند:
رهبران آسمانی، دانشمندان، خویشاوندان، مؤمنین، همسایگان و اساتید.
و هر کس رابطۀ خود را با این افراد قطع کند، خود خسارت میبیند؛ زیرا جلوی رشد و تکاملی را که در سایۀ این ارتباطات میتوانسته داشته باشد، گرفته است.
وفایبهعهد، کمالی است که خداوند خود را به آن ستوده است «وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» «توبه، ۱۱۱». کیست که بهتر از خدا به پیمانش وفا کند؟
وفایبهعهد حتّی نسبت به مشرکین لازم است «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ» «توبه، ۴». تا پایان مدّت قرارداد به پیمانی که با مشرکین بستهاید وفادار باشید.
همچنین در آیۀ ۲۵ سورۀ رعد پیمانشکنان لعنت شدهاند.
عهد و پیمان چند نوع است؟
عهد دو گونه است:
عهد و پیمانی که مردم با یکدیگر میبندند و باید به آن وفادار باشند؛
عهد و پیمانی که خداوند برای رهبری یک جامعه، بر عهدۀ پیامبر یا امام قرار میدهد که این عهد مقام الهی است. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» «بقره، ۱۲۴»
بخشی از پیمانهای الهی که این آیه بر آن تأکید میکند، همان پیمانهای فطری است که خداوند در نهاد همۀ افراد بشر قرار داده است.
چنانکه حضرت علی علیهالسّلام فلسفۀ نبوّت را شکوفا نمودن پیمان فطری میداند. «و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته» «نهج البلاغه، خطبه ۱»
عهد خداوند چیست؟
از جملۀ «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» استفاده میشود که رهبری آسمانی، عهد خداوند است.
و از روایات نیز استفاده میشود که نماز، عهد خداوند است.
هر گونه تعهّدی که انسان بین خود و خدا داشته باشد، عهد الهی است. قوانین عقلی، فکری و احکام الهی نیز مصداق عهد الهی میباشند.
علّامه مجلسی قدّس سرّه بهدنبال آیۀ «وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» یکصد و ده حدیث دربارۀ اهمیّت صلۀ رحم، بیان نموده و آنها را مورد بحث قرار داده است. «بحار، ج ۷۱، ص ۸۷» ما در اینجا برخی از نکات جالبی را که در آن روایات آمده، نقل میکنیم:
با بستگان خود دیدار داشته باشید، هر چند در حدّ نوشاندن آبی باشد.
صلۀ رحم، عمر را زیاد و فقر را دور میسازد.
با صلۀ رحم، رزق توسعه مییابد.
بهترین قدمها، قدمی است که برای صلۀ رحم و دیدار اقوام برداشته میشود.
در اثر صلۀ رحم، به مقام مخصوصی در بهشت دست مییابید.
به سراغ بستگان بروید؛ گرچه آنها بیاعتنایی کنند.
صلۀ رحم کنید؛ هر چند فامیل از نیکان نباشد.
صلۀ رحم کنید؛ گرچه با سلام کردن باشد.
صلۀ رحم، مرگ و حساب روز قیامت را آسان میکند.
بویی از بهشت نصیب شخص قاطع رحم نمیشود.
صلۀ رحم باعث تزکیه عمل و رشد اموال میشود.
کمک مالی به فامیل، بیست و چهار برابرِ کمکبهدیگران پاداش دارد.
صلۀ رحم کنید، گرچه یک سال راه بروید.
امام صادق علیهالسّلام میفرماید: پدرم سفارش کرد، با افرادی که با فامیل خود رابطه ندارند، دوست مشو. «تفسیر راهنما و نورالثقلین»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:
۱. پیمانشکنی، شیوۀ فاسقان است. «الْفاسِقِینَ. الَّذِینَ یَنْقُضُونَ» (فعل مضارع، رمز دوام است.)
۲. به پیمان فاسقان، اعتماد نکنید. کسی که پیمان خداوند را نقض می کند، به عهد و پیمان دیگران وفادار نخواهد بود. «یَنْقُضُونَ، یَقْطَعُونَ»
۳. انسان در برابر خداوند مسئول است؛ چون با عقل و فطرت خود، با او عهد و میثاق بسته که به احکام دین عمل کند. «عَهْدَ اللَّهِ»
۴. اسلام با انزوا مخالف است. «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»
۵. عهدشکن، به تدریج مفسد میشود. «یَنْقُضُونَ، یُفْسِدُونَ»
۶. عهدشکن به خود ضربه میزند؛ نه خداوند. «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:
«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ » چگونه به خداوند کافر میشوید، درحالیکه شما (اجسام بیروح و) مردگانی بودید که او شما را زنده کرد، سپس شما را میمیراند و بار دیگر شما را زنده میکند، سپس بهسوی او باز گردانده میشوید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:
بهترین راه خداشناسی، فکر در آفرینش خود و جهان است. حضرت ابراهیم علیهالسّلام در مقام اثبات خداوند به دیگران فرمود: «رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ» «بقره، ۲۵۸» پروردگار من کسی است که زنده میکند و میمیراند.
تفکّر در پدیدۀ حیات و اندیشیدن در مسئلۀ مرگ، انسان را متوجّه میکند که اگر حیات از خود انسان بود، باید همیشگی باشد. چرا قبلًا نبود، بعداً پیدا شد و سپس گرفته میشود؟! خداوند میفرماید:
اکنون که دیدید چگونه موجود بیجان، جاندار میشود، پس بدانید که زنده شدن مجدّد شما در روز قیامت نیز همینطور است.
مسئلۀ حیات، حقیقتش مجهول، ولی آثارش در وجود انسان مشهود است. خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درک نیست، ولی آثارش در هر چیز روشن است.
پیامها ی سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:
۱. سؤال از عقل و فطرت، یکی از شیوههای تبلیغ و ارشاد است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ»
۲. تفکّر در تحوّلات مرگ و حیات، بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند است، «کُنْتُمْ أَمْواتاً». خودشناسی مقدّمۀ خداشناسی است.
۳. در بینش الهی، هدف از حیات و مرگ، تکامل و بازگشت به منبع کمال است «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ». مولوی در دفتر سوّم مثنوی میگوید:
از جمادی مُردم و نامی شدم ------ از نما مُردم ز حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و انسان شدم ------ پس چه ترسم کِی زمردن کم شدم
بار دیگر از ملک پرّان شوم ------ آنچه در وَهم ناید آن شوم
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:
«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ » اوست آنکس که آنچه در زمین است، همه را برای شما آفریده، سپس به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چیزی آگاه است.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:
کلمۀ «سماء» در زبان عربی بهمعنی بالاست. گاهی به چند متری بالاتر از سطح زمین، مانند شاخههای درخت که در ارتفاع کمی قرار دارند.
گفته شده است: «وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» «ابراهیم، ۲۴» و گاهی به ارتفاع ابرها که از آن باران میبارد. «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «ق، ۹» و گاهی به جوّ اطراف زمین اطلاق شده است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً» «انبیاء، ۳۲»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:
۱. کفر به خداوند بخشندۀ توانا و برطرفکننده نیازها، شگفتانگیز است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ هُوَ الَّذِی»
۲. هستی، برای بشر آفریده شده است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»
۳. نظام هستی، هدفدار است و در آفرینش جهان، تدبیر و طرح حکیمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَکُمْ»
۴. هیچ آفریدهای در طبیعت بیهوده نیست؛ هر چند ما راه استفاده از آن را ندانیم. «خَلَقَ لَکُمْ»
۵. اصل آن است که همهچیز برای انسان مباح است، مگر دلیل مخصوصی آن را رد کند. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»
۶. دنیا برای انسان است؛ نه انسان برای دنیا. «خَلَقَ لَکُمْ»
۷. انسان میتواند از نظر علمی، به جایی برسد که از تمام مواهب طبیعی بهرهگیری کند و اسرار هستی را کشف و آن را تسخیر نماید. «لَکُمْ»
۸. بهرهگیری از مواهب زمین، برای همه است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ»
۹. آسمانهای هفتگانۀ جهان، دارای اعتدال و بدون کمترین اعوجاج و ناهماهنگی است. «فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»
۱۰. آفرینش آسمان و زمین، همه بر اساس علم الهی است. «خَلَقَ لَکُمْ» «عَلِیمٌ»
۱۱. آفرینش زمین و آسمانهای هفتگانه، دلیل توانایی خدا بر زندهکردن مردگان است که در آیۀ قبل آمده بود. «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» «هُوَ الَّذِی»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۷۶-۸۵.
منبع:
https://olgoirani.com/content/5
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۴۲تا ۴۵
لقد اءرسلنا إلى اءمم من قبلک فأخذناهم بالبأساء و الضراء لعلهم یتضرعون (۴۲)
فلو لا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لکن قست قلوبهم و زین لهم الشیطان ما کانوا یعملون (۴۳)
فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم اءبواب کل شىء حتى إ ذا فرحوا بما اءوتوا اءخذناهم بغتة فإذا هم مبلسون (۴۴)
فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد لله رب العالمین (۴۵)
ترجمه :
۴۲ - ما به امتهائى که پیش از تو بودند (پیامبرانى فرستادیم و هنگامى که به مخالفت آنها برخاستند) آنها را به شدت و رنج و ناراحتى مواجه ساختیم شاید (بیدار شوند و در برابر حق ) تسلیم گردند.
۴۳- چرا آنها هنگامى که مجازات ما به آنان رسید (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند، ولى دلهاى آنها قساوت پیدا کرد و شیطان هر کارى را که مى کردند در نظرشان زینت داد.
۴۴ - هنگامى که (اندرزها سودى نبخشید و) آنچه به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آنها بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم ) در این هنگام همه مایوس شدند (و درهاى امید به روى آنها بسته شد!)
۴۵ - و (به این ترتیب ) دنباله (زندگى ) جمعیتى که ستم کرده بودند قطع شد و ستایش مخصوص خداوند پروردگار جهانیان است.
تفسیر
سرانجام زندگى اندرزناپذیران
در این آیات نیز گفتگو با گمراهان و مشرکان ادامه مى یابد و قرآن از راه دیگر براى بیدار ساختن آنها موضوع را تعقیب مى کند یعنى دست آنها را گرفته و به قرون و زمانهاى گذشته مى برد و چگونگى حالات امتهاى گمراه و ستمگر و مشرک را شرح مى دهد که چگونه تمام عوامل تربیت و بیدارى در مورد آنها به کار گرفته شد اما جمعى از آنها به هیچیک از اینها توجه نکردند و سرانجام چنان عاقبت شومى دامانشان را گرفت که عبرتى براى آیندگان شدند. نخست میگوید ما پیامبرانى به سوى امم پیشین فرستادیم و چون اعتنا نکردند آنها را به منظور بیدارى و تربیت با مشکلات و حوادث سخت : با فقر و خشکسالى و قحطى با بیمارى و درد و رنج و باساء و ضراء مواجه ساختیم شاید متوجه شوند و به سوى خدا باز گردند (و لقد ارسلنا الى امم من قبلک فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم یتضرعون ).
در آیه بعد میگوید چرا آنها از این عوامل دردناک و بیدار کننده پند و
اندرز نگرفتند و بیدار نشدند و به سوى خدا باز نگشتند (فلو لا اذ جائهم باسنا تضرعوا).
در حقیقت علت عدم بیدارى آنها دو چیز بود نخست اینکه بر اثر زیادى گناه و لجاجت در شرک ، قلبهاى آنها تیره و سخت و روح آنها انعطاف ناپذیر شده بود (و لکن قست قلوبهم ).
دیگر اینکه شیطان (با استفاده از روح هوا پرستى آنها) اعمالشان را در نظرشان زینت داده بود، و هر عمل زشتى را انجام مى دادند زیبا و هر کار خلافى را صواب مى پنداشتند (وزین لهم الشیطان ما کانوا یعملون ).
در آیه بعد اضافه مى کند هنگامى که سختگیریها و گوشمالیها در آنها مؤثر نیفتاد از راه لطف و محبت وارد شدیم و به هنگامى که درسهاى نخست را فراموش کردند درس دوم را براى آنها آغاز کردیم و درهاى انواع نعمتها را بر آنها گشودیم ، شاید بیدار شوند و به آفریننده و بخشنده آن نعمتها توجه کنند، و راه راست را باز یابند (فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شى ء).
ولى این همه نعمت در واقع خاصیت دو جانبه داشت هم ابراز محبتى براى بیدارى بود و هم مقدمه اى براى عذاب دردناک در صورتى که بیدار نشوند، زیرا میدانیم هنگامى که انسان در ناز و نعمت فرو رود، و ناگهان آنهمه نعمت از او گرفته شود سخت بر او دردناک خواهد بود، بخلاف اینکه تدریجا از او گرفته شود که زیاد در او مؤ ثر نخواهد گشت .
لذا مى گوید آنقدر به آنها نعمت دادیم تا کاملا خوشحال شدند اما بیدار نشدند، لذا ناگاه آنها را گرفتیم و مجازات کردیم ، و تمام درهاى امید به روى
آنها بسته شد (حتى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون ).
و به این ترتیب جمعیت ستمکاران ریشه کن شدند و نسل دیگرى از آنها به پانخاست (فقطع دابر القوم الذین ظلموا).
دابر در اصل به معنى دنباله و آخر چیزى است .
و از آنجا که خداوند در به کار گرفتن عوامل تربیت در مورد آنها هیچگونه کوتاهى نکرده در پایان آیه مى فرماید: ستایش و حمد مخصوص خداوندى است که پروردگار و مربى همه جهانیان است (و الحمد لله رب العالمین ).
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱ - گاهى تصور مى شود که میان این آیات و آیات گذشته منافاتى وجود دارد، زیرا در آیات گذشته تصریح شده بود که مشرکان به هنگام هجوم مشکلات متوجه خدا میشوند، و غیر او را فراموش میکنند ولى در این آیات میگوید حتى به هنگام هجوم مشکلات نیز بیدار نمى گردند.
توجه به یک نکته این منافات ظاهرى را برطرف میسازد و آن اینکه بیداریهاى موقت و زودگذر به هنگام بروز شدائد بیدارى محسوب نمیگردند، زیرا به زودى به حالت نخستین باز مى گردد.
در آیات گذشته چون منظور بیان توحید فطرى بود، براى اثبات آن همان بیداریها و توجه هاى زودگذر و فراموش کردن غیر خدا ولو در لحظه حادثه کافى بود، اما در این آیات سخن از هدایت یافتن و از بیراهه به راه برگشتن است ،
مسلما بیدارى زودگذر و موقت اثرى در آن ندارد.
گاهى تصور مى شود که تفاوت میان آن دو در این است که آیات گذشته مربوط به مشرکان معاصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است ، ولى آیات مورد بحث مربوط به اقوام پیشین است بنابراین با هم منافاتى ندارد.
ولى بسیار بعید به نظر میرسد که مشرکان لجوج معاصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بهتر از گمراهان پیشین باشند، بنابراین راه حل همان است که در بالا گفتیم .
۲- در آیات فوق مى خوانیم هنگامى که بروز شدائد اثر تربیتى نداشت ، خداوند درهاى نعمت را به روى چنین گناهکارانى مى گشاید، آیا این کار به خاطر تشویق بعد از تنبیه است یا مقدمه اى است براى دردناک بودن مجازات ؟ یعنى به اصطلاح این گونه نعمتها، نعمت استدراجى است که تدریجا بنده متمرد را در ناز و نعمت و خوشحالى و سرور، و یک نوع غفلت فرو میبرد، سپس یکباره همه چیز را از آنها مى گیرد.
پاره اى از قرائن در آیه وجود دارد که احتمال دوم را تقویت میکند، ولى مانعى ندارد که هر دو منظور باشد، یعنى نخست تشویق براى بیدارى ، و اگر مؤثر نشد مقدمه اى است براى گرفتن نعمت و عذاب دردناک ، در حدیثى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین نقل شده ، اذا رایت الله یعطى العبد من الدنیا على معاصیه ما یحب فانما هو استدراج ثم تلا رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فلما نسوا... هنگامى که ببینى خداوند در برابر گناهان نعمت مى بخشد بدان که مقدمه مجازات است سپس آیه فوق را تلاوت فرمود. (مجمع البیان و نور الثقلین ذیل آیه ).
در حدیثى از على (علیه السلام ) چنین نقل شده که فرمود: یا بن آدم اذا رایت ربک سبحانه یتابع علیک نعمه و انت تعصیه فاحذره (نهج البلاغه کلمه 5).
اى فرزند آدم هنگامى که ببینى خداوند پى در پى نعمتها را به تو مى بخشد،
در حالى که تو گناه میکنى ، از مجازات او بترس ، که این مقدمه مجازات است .
در کتاب تلخیص الاقوال از امام حسن عسکرى (علیه السلام ) چنین نقل شده ، که قنبر غلام امیر مؤ منان را پیش حجاج آوردند حجاج پرسید تو چکار براى على ابن ابى طالب (علیه السلام ) میکردى ، گفت وسایل وضوى او را فراهم مى ساختم ! پرسید هنگامى که از وضو فارغ میشد چه میگفت ؟، گفت این آیه را میخواند، فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شى و تا آخر آیه را تلاوت کرد، حجاج گفت گمان میکنم این آیه را بر ما تطبیق مى کرد، قنبر با شجاعت گفت آرى (نورالثقلین جلد 1 - صفحه 18).
۳ - در این آیات مى خوانیم که منظور از بسیارى از حوادث رنج آور ایجاد حالت توجه و بیدارى است ، و این یکى از فلسفه هاى آفات و بلاها است که در بحث توحید از آن سخن گفته ایم ، ولى شایان توجه اینکه این موضوع را اولا با کلمه لعل (شاید) ذکر میکند، بخاطر اینکه وجود بلاها به تنهائى کافى براى بیدارى نیست ، بلکه زمینه اى است براى دلهائى که آمادگى دارند (در سابق نیز گفته ایم لعل در کلام خدا معمولا در مواردى استعمال مى شود، که پاى شرایط دیگرى نیز در میان باشد).
دیگر اینکه در اینجا کلمه تضرع بکار برده شده ، که در اصل به معنى ورود شیر به پستان و خضوع و تسلیم آن در برابر دوشنده است ، سپس به معنى تسلیم آمیخته با تواضع و خضوع آمده است ! یعنى این حوادث دردناک را بخاطر آن ایجاد مى کردیم ، که آنها از مرکب غرور و سرکشى و خود خواهى فرود آیند، و در برابر حق تسلیم شوند.
۴- جالب اینکه در پایان آیه ، خداوند جمله الحمد لله رب العالمین را مى گوید، و این نشانه آن است که قطع ریشه ظلم و فساد و نابود شدن نسلى
که بتواند این کار را ادامه دهد، بقدرى اهمیت دارد که جاى شکر و سپاس است .
در حدیثى از فضیل بن عیاض از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم ، که فرمود: من احب بقاء الظالمین فقد احب ان یعصى الله ، ان الله تبارک و تعالى حمد بنفسه بهلاک الظلمة فقال : فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد لله رب العالمین :
هر کس بقاى ستمگران را دوست دارد، مفهومش این است که دوست مى دارد معصیت خدا شود (موضوع ظلم به اندازهاى مهم است که ) خداوند تبارک و تعالى در برابر نابود ساختن ظالمان خود را حمد و ستایش کرده است و فرموده دنباله قوم ستمگر بریده شد و سپاس مخصوص خداوند پروردگار جهانیان است .
منبع (کانال فضیلتها):
از دنیا به اندازه نیاز برگیر و آن چنان در دنیا فرو نرو که به آخرتت زیان رسانَد و چنان هم رهایش نکن که سربار مردم گردی.
[#امام_کاظم علیه السلام]
قصص الأنبیاء ح ۲۳۸
امام موسی کاظم (علیه السلام) :
واللّهِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ.
به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان.
بحارالأنوار ، ج 6 ، ص 28
منبع (کانال فضیلتها):
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2320&nt=2&year=1369#6506
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اخلاص او (امام خمینی (ره))، نقطهی اساسی حیاتش بود. راه آن بزرگوار هم، فقط با اخلاص طیشدنی است. تودههای مردم، بحمد اللّه این اخلاص را دارند و نشان دادهاند. بزرگان و پیشروان و رهبران و علما و اندیشمندان و روشنفکران هم، هرجا که این اخلاص را به کار بگیرند و با اخلاص عمل کنند و برای خدا حرف بزنند و کار کنند، توفیق حتمی است. توفیق، به معنای تأثیر سخن در دلهاست. یعنی سخنی که صادقانه و برای خدا باشد، تأثیر خود را در دلهای مستعد میگذارد و خدا این تأثیر را به او میدهد. آن بزرگوار، اینگونه بود.۱۳۶۹/۰۳/۱۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2320
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دو نکته را از امام خمینی(ره) به یاد داشته باشید: اول، اخلاص که مایه و روح همه چیز است و دوم، هدف بزرگ وحدت اسلامی. البته امام بزرگوار ما این بذر را پاشیده و امریکا چه بخواهد و چه نخواهد، نهال اسلام و انقلاب اسلامی در حال رشد است. مرتجعان و وابستگان به امریکا، چه بخواهند و چه نخواهند، این حرکت رو به ادامه و استمرار است. از ناحیهی دشمنان، ضربهیی به این حرکت وارد نخواهد شد؛ مگر اینکه خدای ناکرده خود مؤمنین، با سوء عمل و عدم پایبندی به وظایف، به خودشان ضربه بزنند؛ والّا راه، یک راه هموار و پیمودنی و هدف، بسیار روشن است و دشمن نخواهد توانست این راه را قطع کند ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2320&nt=2&year=1369#6506
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امروز در دنیا، برای ساختن مسجد ضرار، پول خرج میشود. برای ساختن دستگاهها و ایجاد پایگاههایی به مقصود و منظور ضربه زدن به وحدت اسلامی و ایجاد درگیری و اختلاف بین فرق اسلامی، پول خرج میشود. اشخاصی مثل شیطان هستند که همانگونه که او به پروردگار عالم عرض کرد: «لاغوینّهم اجمعین» و وجود خود را وقف اغوا و اضلال بندگان خدا کرد، اینها هم وجود خود را برای ایجاد اختلاف، وقف کردهاند. متأسفانه در همه و یا اغلب کشورهای اسلامی، کسانی با تکیه به سیاستهای امریکا، همین کار را میکنند ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۶
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2322
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
این شهادتها،
صداقت و حقانیت انقلاب و طرفدارانش را نشان میدهد ... ۱۳۶۹/۰۳/۲۹
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1330
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
شهادت قلّه است، بایستی مسیر را در دامنهی آن قلّه پیدا کنیم تا به قلّه برسیم/ این دامنه اخلاص، ایثار، صدق، معنویّت، مجاهدت، گذشت، توجّه به خدا، کار برای مردم، تلاش برای عدالت و تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است/ شهر باید مزیّن شود به نام و یاد شهیدان؛ شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر میشود. 1400/07/24
https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/Index.aspx
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
استقلال و آزادى به بهترین وجه در کشور ما وجود دارد.
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اگر این شهادتها نبود، اگر این فداکاریها نبود، این نظام باقی نمیماند؛ این نهال نظام ، مورد تهاجم طوفانهای سخت بود. 1395/09/15
شهید مدافع حرم شهید سیدمصطفی موسوی
شـهادت : 1394/8/21 سوریه - حلب توسط تروریست های تکفیری
https://tabriz.navideshahed.com/fa/news/405535
بخشی از وصیتنامه پاسدار شهید سلمان رضائی
امروز حسین زمان تنهاست و امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان وابرقدرتهای پست وبی یاور است امروز کربلای انقلابمان خون می خواهد و من میروم تا به یزید ویزیدیان زمان بفهمانم که شهادت بالاترین آرزوی ماست می روم شاید نینوائی را بیابم ودر عاشورای دوران ، هدیه ناقابلی در راه پیروزی حق بر باطل واسلام برکفر در پیشگاه مولایم مهدی ( عج) تقدیم نمایم ...
برخی موارد مرتبط:
https://tabriz.navideshahed.com/
https://tabriz.navideshahed.com/fa/list/10/225
https://shahrestanha.navideshahed.com/fa/list/66/564
شهدای امنیت
شهید "بهزاد براهویی مقدم" مقدم ۳۰ آبان ۱۴۰۱ در درگیری با تروریستهای مسلح به درجه رفیع شهادت نائل گردید. این شهید والامقام بلوچ و از اهل سنت منطقه زابل بود.
برخی پیوندها و ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
حضرت محمد صلی اللع علیه و آله:
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****
التماس دعا
- ۰۱/۰۹/۰۲