السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

بایگانی
آخرین مطالب

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت امام مهدی(ع) فرمودند:
منم که زمین را از عدالت لبریز مى کنم، چنان که از ستم آکنده است.
بحار الأنوار، ج۵۲، ص۲

منبع:

https://t.me/masjedf

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ثواب وساطت در ازدواج

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هر کس در ازدواج زن و مردى تلاش کند، خداوند به تعداد هر مویى از بدنش شهرى در بهشت به او کرامت می‏فرماید. و پاداشش مانند کسى است که پیغمبرى را خریده و در راه خدا آزاد کرده و اگر موقع رفتن به خانه خود از دنیا برود، در قیامت جزو شهیدان خواهد بود...

ارشاد القلوب

منبع:

https://t.me/masjedf

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

آیت الله رئیسی: گشایش‌هایی برای کشور در راه است

آینده کشور را بسیار روشن می‌بینم و گشایش‌هایی برای کشور در حال اتفاق افتادن است.

در دیدار هفتگی با مقام معظم رهبری به این موضوع اشاره کردم و ایشان فرمودند که به این نگاه (آینده روشن کشور) عمیقا اعتقاد دارم.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسن عسکری (علیه السلام) :

به خدا قسم ؛ او (امام زمان) غیبتی خواهد داشت که در آن دوران از هلاکت نجات نمی یابد مگر آن کسی که خداوند او را به اقرار و اعتقاد به امامتش ثابت بدارد و به دعا کردن برای تعجیل فرج توفیق دهد

مکیال المکارم ج ۱ ص ۱۷۹

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت مهدی امام مهدی علیه السلام:

إنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم ولا ناسین لِذِکرِکُم و لَولا ذلِکَ لَنَزلَ بِکُم اللّأْواءُ وَ اصطَلَمکُمُ الأَعداءُ.

ما در رعایت حال شما هیچ کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی ‌بریم؛ وگرنه محنت و دشواری ها شما را فرا می‌گرفت و دشمنان شما را از بُن و ریشه قلع و قمع می‌ساختند.

بحارالانوار، ج ٥٣، ص ٧٢

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۵

۸۵ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَکُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها وَ کانَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء مُقیتا

ترجمه
۸۵ ـ کسى که شفاعت (تشویق و کمک) به کار نیکى کند، نصیبى از آن براى او خواهد بود; و کسى که شفاعت (تشویق و کمک) به کار بدى کند، سهمى از آن خواهد داشت. و خداوند حسابرس و نگهدار هر چیز است.

تفسیر
همان طور که در تفسیر آیه قبل اشاره شد، قرآن مى گوید: هر کسى در درجه اول مسئول کار خویش است، نه مسئول کار دیگران، اما براى این که از این مطلب سوء استفاده نشود، در این آیه مى فرماید: درست است که هر کسى مسئول کارهاى خود مى باشد ولى «هر انسانى که دیگرى را به کار نیک وادارد سهمى از آن خواهد داشت، و هر کسى دیگرى را به کار بدى دعوت کند بهره اى از آن خواهد داشت» (مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَکُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها). بنابراین، مسئولیت هر کس در برابر اعمال خویش به آن معنى نیست که از دعوت دیگران به سوى حق و مبارزه با فساد چشم بپوشد و روح اجتماعى اسلام را تبدیل به فردگرائى و بیگانگى از اجتماع کند، و در لاک خود فرو رود، بلکه موظف است به کار خوب تشویق و از کار بد منع نماید. و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند توانا است و اعمال شما را حفظ و محاسبه کرده و در برابر حسنات و سیئات پاداش مناسب خواهد داد» (وَ کانَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء مُقیتاً). باید توجه داشت: «مُقِیت» در اصل، از ماده «قُوْت» به معنى غذائى است که جان انسان را حفظ مى کند، بنابراین «مقیت» که اسم فاعل از باب افعال است به معنى کسى است که قُوت دیگرى را مى پردازد و از آنجا که چنین کسى حافظ حیات او است، کلمه «مقیت» به معنى «حافظ» نیز به کار رفته. و نیز شخصى که قُوت مى دهد، حتماً توانائى بر این کار دارد، به همین جهت این کلمه به معنى «مقتدر» نیز آمده و چنین کسى مسلماً حساب زیردستان خود را دارد، به همین دلیل، به معنى «حسیب» نیز آمده است و در آیه فوق، تمام این معانى ممکن است از کلمه «مقیت» اراده شود.
کلمه «شفاعت» در اصل، از ماده «شَفع» (بر وزن نفع) به معنى جفت است بنابراین ضمیمه شدن هر چیز به چیز دیگر شفاعت نامیده مى شود، منتها گاهى این ضمیمه شدن در مسأله راهنمائى و ارشاد و هدایت است (مانند آیه فوق) که در این حال معنى امر به معروف و نهى از منکر را مى دهد (و شفاعت سیئه به معنى امر به منکر و نهى از معروف است). ولى اگر در مورد نجات گنهکاران از عواقب اعمالشان باشد، به معنى کمک به افراد گنهکارى است که شایستگى و لیاقت شفاعت را دارا هستند. به عبارت دیگر، شفاعت گاهى قبل از انجام عمل است که به معنى راهنمائى است. و گاهى بعد از انجام عمل است که به معنى نجات از عواقب عمل مى باشد و هر دو مصداقِ ضمیمه شدن چیزى به چیز دیگر است. ضمناً باید توجه داشت آیه اگر چه یک مفهوم کلى را در بر دارد و هر گونه دعوت به کار نیک و بد را شامل مى شود، اما چون در زمینه آیات جهاد وارد شده «شفاعت حسنه» اشاره به تشویق پیامبر(صلى الله علیه وآله) به جهاد، و «شفاعت سیئه» اشاره به تشویق منافقان به عدم جهاد است که هر کدام سهمى از نتیجه این کار را خواهند برد. در ضمن تعبیر به «شفاعت» در این مورد، که سخن از رهبرى (رهبرى به سوى نیکى ها یا بدى ها) در میان مى باشد، ممکن است اشاره به این نکته بوده باشد که سخنان رهبر (اعم از رهبران خیر و شرّ) در صورتى در دیگران نفوذ خواهد کرد که آنها براى خود امتیازى بر دیگران قائل نباشند، بلکه خود را هم دوش، هم ردیف و جفت آنها قرار دهند و این مسأله اى است که در پیشبرد هدف هاى اجتماعى فوق العاده مؤثر است. و اگر در چندین مورد از آیات قرآن در سوره هاى «شعراء» ، «اعراف» ، «هود» ، «نمل» و «عنکبوت» مى بینیم به هنگام تعبیر از پیامبران و رسولان الهى که براى هدایت و رهبرى امت ها فرستاده شدند، تعبیر به «اخوهم» یا «اخاهم» (برادر آن جمعیت) شده نیز اشاره به همین نکته مى باشد.

نکته دیگر این که قرآن در مورد تشویق به کار نیک (شفاعت حسنه) مى گوید، «نصیبى» از آن به تشویق کننده مى رسد، در حالى که در مورد «شفاعت سیئه» مى گوید: «کفلى» از آن به آنها مى رسد. و این اختلاف تعبیر به خاطر آن است که «نصیب» به معنى بهره وافر از امور مفید و سودمند است و «کفل» به معنى سهم از چیزهاى پست و بد است.
آیه فوق یکى از برنامه ها و دستورات اصیل اسلام در مسائل اجتماع را اعلام مى دارد و تصریح مى کند: مردم در آثار و پیامدهاى اعمال یکدیگر از طریق شفاعت، تشویق و راهنمائى شریکند. بنابراین، هر گاه سخن، یا عمل و یا حتى سکوت انسان سبب تشویق جمعیتى به کار نیک، یا بد شود، تشویق کننده سهم قابل توجهى از نتایج آن کار خواهد داشت بدون این که چیزى از سهم فاعل اصلى کاسته شود. در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: مَنْ أَمَرَ بِمَعْرُوف أَوْ نَهى عَنْ مُنْکَر أَوْ دَلَّ عَلى خَیْر أَوْ أَشارَ بِهِ فَهُوَ شَرِیْکٌ وَ مَنْ أَمَرَ بِسُوء أَوْ دَلَّ عَلَیْهِ أَوْ أَشارَ بِهِ فَهُوَ شَرِیْکٌ : «هر کس به کار نیکى امر، یا نهى از منکرى کند و یا مردم را راهنمائى به عمل خیرى نماید، و یا به نحوى موجبات تشویق آنها را فراهم سازد، در آن عمل سهیم و شریک است، و همچنین هر کس دعوت به کار بد یا راهنمائى و تشویق به آن نماید، او نیز شریک است» در این حدیث، سه مرحله براى دعوت اشخاص به کار خوب و بد ذکر شده، مرحله امر ، مرحله دلالت و مرحله اشاره که به ترتیب مرحله قوى و متوسط و ضعیف است. به این ترتیب، هر گونه دخالت در وادار کردن دیگرى به کار نیک و بد، سبب مى شود که به همان نسبت در محصول و برداشت آن سهیم باشد. مطابق این منطق اسلامى، تنها عاملان گناه، گناهکار نیستند، بلکه تمام کسانى که با استفاده کردن از وسائل مختلف تبلیغاتى، و یا آماده ساختن زمینه ها، و حتى گفتن یک کلمه کوچک تشویق آمیز، عاملان گناه را به کار خود ترغیب کنند در آن سهیمند، همچنین کسانى که در مسیر خیرات و نیکى ها از چنین برنامه هائى استفاده مى نمایند از آن سهم دارند. از پاره اى از روایات که در تفسیر آیه وارد شده است چنین بر مى آید که یکى از معانى شفاعت حسنه یا سیئه، دعاى نیک، یا بد در حق کسى کردن است که یک نوع شفاعت در پیشگاه خدا محسوب مى شود. از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده: مَنْ دَعا لاَِخِیهِ الْمُسْلِمِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ أُسْتُجِیْبَ لَهُ وَ قالَ لَهُ الْمَلَکُ فَلَکَ مِثْلاهُ فَذلِکَ النَّصِیْبُ : «کسى که براى برادر مسلمانش در پشت سر او دعا کند به اجابت مى رسد و فرشته پروردگار به او مى گوید: دو برابر آن براى تو نیز خواهد بود، و منظور از نصیب در آیه همین است» و این تفسیر، با تفسیر سابق منافاتى ندارد، بلکه توسعه اى در معنى شفاعت است، یعنى هر مسلمانى هر نوع کمک به دیگرى کند، خواه از طریق دعوت و تشویق به نیکى، یا از راه دعا در پیشگاه خدا و یا به هر وسیله دیگرى باشد، در نتیجه آن سهیم خواهد بود. این برنامه اسلامى، روح اجتماعى بودن و عدم توقف در مرحله فردیت را در مسلمانان زنده نگه مى دارد و این حقیقت را اثبات مى کند که: انسان با توجه به دیگران و گام برداشتن در مسیر منافع آنان هرگز عقب نمى ماند و منافع فردى او به خطر نخواهد افتاد، بلکه در نتایج آنها سهیم خواهد بود.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام حسن عسکری علیه السلام خطاب به فرزند نازنین خود حضرت مهدی علیه السلام می‌فرمایند:

فرزندم، گویا می‌بینم آن لحظه‌ای را که نصرت خدا نازل شده و فرجت فرا رسیده است... ✨

آن روز دوستانت مثل رشته‌ای از مروارید در دو سوی گردنبند، پیرامون تو صف می‌کشند،

انگار صدای دست‌ها را که در کنار حجرالاسود با تو بیعت می‌کنند می‌شنوم...

آن هنگام است که صبح حقیقت می‌دمد،

و شب باطل به پایان می‌رسد،

و خداوند به دستان تو کمر طغیان را در هم می‌شکند،

و راه و رسم ایمان را اعاده می‌کند...

حتی کودک در گهواره آرزو می‌کند که برخیزد و نزد تو بیاید،

حتی وحوش صحرا مایلند که راهی به جوار تو داشته باشند،

دنیا با دستان تو از بهجت و شادمانی به تپش می‌افتد،

و شاخه‌های درخت عزّت با تو خرّم و سرسبز می‌شود،

پایه‌های حق در جایگاه خود مستقر می‌شوند،

و تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّینِ إِلَى أَوْکَارِهَا
و آنها که از دین گریخته‌اند به آشیانه خود باز می‌گردند،

ابرهای پیروزی، سیل‌آسا بر تو می‌بارند،

همه دشمنان هلاک و همه دوستان پیروز می‌شوند،

و در روى زمین هیچ جبّار ستمگر و هیچ منکر ناسپاس و هیچ دشمن کینه‏‌توز و هیچ معاند بدخواهی باقى نخواهد ماند...

کمال الدین ج ۲ص۴۴۹

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۶

۸۶ وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّة فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْء حَسیباً

ترجمه
۸۶ـ هر گاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید; یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گوئید! خداوند حساب همه چیز را دارد.

تفسیر
گرچه بعضى از مفسران معتقدند: پیوند و ارتباط این آیه با آیات قبل، از این نظر است که در آیات گذشته بحث هائى پیرامون جهاد بود و در این آیه دستور مى دهد که اگر دشمنان از درِ دوستى و صلح در آیند، شما نیز پاسخ مناسب دهید، ولى روشن است: این پیوند، مانع از آن نیست که یک حکم کلّى و عمومى در زمینه تمام تحیت ها و اظهار محبت هائى که از طرف افراد مختلف مى شود، بوده باشد. این آیه در آغاز مى فرماید: «هنگامى که کسى به شما تحیت گوید پاسخ آن را به طرز بهتر بدهید و یا لااقل به طور مساوى پاسخ گوئید» (وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّة فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها). «تحیّت» در لغت، از ماده «حیات» و به معنى دعا براى حیات دیگرى کردن است، خواه این دعا به صورت سَلامٌ عَلَیْک: «خداوند تو را به سلامت دارد» باشد و یا حَیّاکَ اللّهُ: «خداوند تو را زنده بدارد» و یا مانند آن. ولى معمولاً از این کلمه هر نوع اظهار محبتى را که افراد به وسیله سخن، با یکدیگر مى نمایند شامل مى شود که روشن ترین مصداق آن، همان موضوع سلام کردن است. گر چه از پاره اى از روایات، همچنین تفاسیر، استفاده مى شود: اظهار محبت هاى عملى نیز در مفهوم «تحیّت» داخل است، در تفسیر «على بن ابراهیم» از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) چنین نقل شده: اَلْمُرادُ بِالتَّحِیَّةِ فِى الآیَةِ اَلسَّلامُ وَ غَیْرُهُ مِنَ الْبِرِّ : «منظور از تحیت در آیه، سلام و هر گونه نیکى کردن است» و نیز در روایتى در کتاب «مناقب» چنین آمده: «کنیزى یک شاخه گل خدمت امام حسن(علیه السلام) هدیه کرد، امام(علیه السلام) در مقابل آن وى را آزاد ساخت، و هنگامى که از علت این کار سوال کردند، فرمود: خداوند این ادب را به ما آموخته آنجا که مى فرماید: « وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّة فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها » و سپس اضافه فرمود: تحیت بهتر، همان آزاد کردن او است»! 2 و به این ترتیب، آیه یک حکم کلّى درباره پاسخ گوئى به هر نوع اظهار محبتى، اعم از لفظى و عملى مى باشد. و در پایان آیه، براى این که: مردم بدانند چگونگى «تحیّت ها» و «پاسخ ها» و برترى یا مساوات آنها، در هر حدّ و مرحله اى، بر خداوند پوشیده و پنهان نیست مى فرماید: «خداوند حساب همه چیز را دارد» (إِنَّ اللّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْء حَسیباً).

تا آنجا که مى دانیم تمام اقوام جهان هنگامى که به هم مى رسند براى اظهار محبت به یکدیگر، نوعى تحیت دارند که: گاهى جنبه لفظى دارد. و گاهى به صورت عملى است که رمز تحیت مى باشد. در اسلام نیز «سلام» یکى از روشن ترین تحیت ها است، و آیه فوق، همان طور که اشاره شد گرچه معنى وسیعى دارد اما یک مصداق روشن آن سلام کردن است. بنابراین، طبق این آیه همه مسلمانان موظفند سلام را به طور عالى تر و یا لااقل مساوى جواب گویند. از آیات قرآن نیز استفاده مى شود که: سلام یک نوع تحیت است. در سوره «نور» آیه 61 مى خوانیم: فَاِذا دَخَلْتُمْ بُـیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِنْدِ اللّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً : «هنگامى که وارد خانه اى شدید، بر یکدیگر تحیت الهى بفرستید، تحیتى پر برکت و پاکیزه». در این آیه، سلام به عنوان تحیت الهى که هم مبارک است و هم پاکیزه معرفى شده است، و ضمناً مى توان از آن استفاده کرد که معنى «سَلامٌ عَلَیْکُم» در اصل، «سَلامُ اللّهِ عَلَیْکُم» است، یعنى درود پروردگار بر تو باد، یا خداوند تو را به سلامت دارد، و در امن و امان باشى. به همین جهت، سلام کردن یک نوع اعلام دوستى و صلح و ترک مخاصمه و جنگ محسوب مى شود. از پاره اى از آیات قرآن نیز استفاده مى شود که: تحیت اهل بهشت نیز سلام است، مى فرماید: أُولئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً : «اهل بهشت در برابر استقامتشان از غرفه هاى بهشتى بهره مند مى شوند و تحیت و سلام به آنها نثار مى شود» و در آیه 23 سوره «ابراهیم» و آیه 10 سوره «یونس» نیز درباره بهشتیان مى خوانیم: تَحِیَّـتُهُمْ فِیْها سَلامٌ: «تحیت آنها در بهشت سلام است». همچنین از آیات قرآن استفاده مى شود که: تحیت به معنى سلام (یا چیزى معادل آن) در اقوام پیشین بوده است، در سوره «ذاریات» آیه 25 در داستان ابراهیم(علیه السلام) مى گوید: «هنگامى که فرشتگانِ مأمور مجازات قوم لوط به صورت ناشناس بر او وارد شدند به او سلام کردند و او هم پاسخ آنها را با سلام داد» (اِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ) . از اشعار عرب جاهلى نیز استفاده مى شود که تحیت به وسیله سلام در آن دوران بوده است هر گاه بى طرفانه این تحیت اسلامى را که محتوى توجه به خدا و دعا براى سلامت طرف و اعلام صلح و امنیت است، با تحیت هاى دیگرى که در میان اقوام مختلف معمول است مقایسه کنیم، ارزش آن براى ما روشن تر مى گردد. در روایات اسلامى تأکید زیادى روى سلام شده تا آنجا که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده: مَنْ بَدَءَ بِالْکَلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلا تُجِیْبُوهُ : «کسى که پیش از سلام آغاز به سخن کند پاسخ او را نگوئید» و نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که خداوند مى فرماید: اَلْبَخِیْلُ مَنْ یَبْخَلُ بِالسَّلامِ : «بخیل کسى است که حتى از سلام کردن بخل ورزد» و در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ اِفْشاءَ السَّلامِ : «خداوند افشاء سلام را دوست دارد» منظور از افشاى سلام، سلام کردن به افراد مختلف است.

در احادیث اسلامى، آداب فراوانى درباره سلام وارد شده از جمله این که: سلام تنها مخصوص کسانى نیست که انسان با آنها آشنائى خاصى دارد، چنان که در حدیثى داریم که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) سؤال شد: أَىُّ الْعَمَلِ خَیْرٌ؟: «کدام عمل بهتر است»؟ فرمود: تُطْعِمُ الطَّعامَ وَ تَقْرَءُ السَّلامَ عَلى مَنْ عَرَفْتَ وَ مَنْ لَمْ تَعْرِفْ : «عمل نیک آن است که اطعام طعام کنى و سلام نمائى به کسانى که مى شناسى و کسانى که نمى شناسى» و نیز در احادیث وارد شده: سواره بر پیاده، و آنها که مرکب گران قیمت ترى دارند، به کسانى که مرکب ارزان تر دارند، سلام کنند گویا این دستور یک نوع مبارزه با تکبر ناشى از ثروت و موقعیت هاى خاص مادّى است. و این درست نقطه مقابل چیزى است که امروز دیده مى شود که تحیت و سلام را وظیفه افراد پائین تر مى دانند و شکلى از استعمار، استعباد و بت پرستى به آن مى دهند، لذا در حالات پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: او به همه، حتى به کودکان سلام مى کرد البته این سخن منافات با دستورى که در بعضى از روایات وارد شده که افراد کوچک تر از نظر سن بر بزرگ تر سلام کنند ندارد; زیرا این یک نوع ادب و تواضع انسانى است و ارتباطى با مسأله اختلاف طبقاتى و تفاوت در ثروت و موقعیت هاى مادّى ندارد. در پاره اى از روایات دستور داده شده است: به افراد رباخوار، فاسق، منحرف و مانند آنها سلام نکنید و این خود یک نوع مبارزه با فساد است، 10 مگر این که سلام کردن به آنها وسیله اى باشد براى آشنائى و دعوت به ترک منکر. ضمناً باید توجه داشت منظور از تحیت به احسن آن است که سلام را با عبارات دیگرى مانند «وَ رَحْمَةُ اللّهِ» و مانند «وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» تعقیب کنند. در تفسیر «درّ المنثور» مى خوانیم: شخصى به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ» . پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ» . دیگرى عرض کرد: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ» . پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «وَ عَلَیْکَ اَلسَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» . نفر دیگرى گفت: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» . پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «وَ عَلَیْکَ» . هنگامى که سؤال کرد: چرا جواب مرا کوتاه بیان کردید؟ فرمود: قرآن مى گوید: تحیت را به طرز نیکوترى پاسخ گوئید، اما تو چیزى باقى نگذاشتى! 11 در حقیقت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مورد نفر اول و دوم تحیت به نحو احسن گفت، اما در مورد شخص سوم به مساوى; زیرا جمله «عَلَیْکَ» مفهومش این است که تمام آنچه گفتى بر تو نیز باشد.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند :

لا تَتِمُّ مُروءَةُ الرّجُلِ حتّى یَتَفَقّهَ (فی دِینهِ)، و یَقتَصِدَ فی مَعیشَتِهِ، و یَصبِرَ علَى النّائبةِ إذا نَزَلَت بهِ، و یَستَعذِبَ مَرارَةَ إخوانِهِ .

مردانگى مرد کامل نشود، مگر آن گاه که در دینش فقیه و دانا شود. در زندگیش میانه روى کند ، در برابر پیشامدهاى سختى که به او مى رسد شکیبا باشد و تلخى برادران را شیرین یابد.

تحف العقول ، ص۲۲۳

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه‌السلام) در دعا براى حجة بن الحسن (صلوات اللّه علیه) می‌فرمایند :

خدایا! در کار او ما را از خستگی و تنبلی و سستی پناه ده و ما را از کسانی قرار ده که به واسطهٔ آنان دینت را یاری می‌کنی و یاری ولیّ خود را محکم می‌گردانی و دیگران را جایگزین ما مکن، به راستی که قرار دادن دیگران به جای ما بر تو آسان است و بر ما سخت.

بحارالأنوار ، ج ۹۲ ، ص ۳۳۲
جمال الأسبوع ، ج ۱ ، ص ۵۱۲

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امیرالمؤمنین (علیه السلام) :

انَّ شَرَّ وُزَرائِکَ مَن کانَ لِلأشرارِ قَبلَکَ وَزیراً وَ مَن شَرِکَهُم فِی الآثامِ.

امیرالمومنین (علیه السلام) به مالک اشتر فرمود :

بدترین وزیران و کارگزاران تو کسانی اند که در نظام باطل گذشته وزیر (و مسئول) بوده اند و در #گناهان آنان دست داشتند.

نهج البلاغه ، نامه ۵۳

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

۱۰ ربیع الأوّل

۱ ـ ازدواج پیامبر صلّی الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام

پیامبر صلّی الله علیه و آله ۱۵ سال قبل از بعثت با حضرت خدیجه کبری علیها السلام ازدواج نمودند. (۱)

از احادیث شیعه و اخبار عامّه معلوم می شود که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در علم و اطّلاع به کتب آن زمان معروف بوده است.

او از زنان قریش، علاوه بر کثرت اموال و املاک و تجاراتی که داشت، به عقل و کیاست نیز مزیّت داشت و در آن زمان او را طاهره، مُبارکه، سیده ی نسوان و ملکه ی بطحاء می گفتند.

او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر صلّی الله علیه و آله را می کشید و همیشه از علماء علایم نبوّت آن حضرت را جویا می شد.

هنگامی که خدمت پیامبر صلّی الله علیه و آله شرفیاب شد، اوّل از مُهر نبوّت سُؤال کرد و آن را زیارت کرد اشعار فصیح او در مدح رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و کمال محبّتش به آل عبد المطّلب مشهور است که کاشف از علم و ادب و محبّت اوست. در همان روزی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه علیها السلام ایمان آورد.

حضرت خدیجه علیها السلام از مال خویش و میراثی که به او رسیده بود به صورت مضاربه تجارت می نمود.

چندی نگذشت که از بزرگان تجّار شد به گونه ای که هشتاد هزار شتر زیر بار تجارت او بودند و هر روز اموال او زیادتر می شد. بر بام خانه ی او قُبّه ای از حریر سبز با طنابهای ابریشم با تمثالی چند بود که این علامت جلالت آن مخدّره بود.

افراد زیادی مانند عقبة بن ابی معیط و ابن ابی شهاب که هر یک چهار صد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند، و ابو جهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب آن روز به خواستگاری آن حضرت آمدند؛ ولی آن حضرت قبول نفرمودند و هیچ شوهری اختیار نکردند و باکره و عَذْراء بودند (۲) تا سر انجام خود شان در سن ۲۵ یا ۲۸ سالگی (۳) پیشنهاد ازدواج به پیامبر صلّی الله علیه و آله دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصّی انجام شد.

خداوند دو پسر به نام های قاسم و عبدالله که به آنها طیّب و طاهر هم می گفتند، به آن دو بزرگوار عنایت فرمود و تنها دخترشان فاطمه علیها السلام بود، و دیگران دختر خوانده های پیامبر صلّی الله علیه و آله و دختران خواهر خدیجه علیه السلام بودند که بعد از فوت پدرشان حضرت خدیجه علیها السلام احتیاجات شان را بر طرف می کرد تا اینکه مادرشان هاله فوت کرد، که تحت سر پرستی پیامبر صلّی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیها السلام در خانه ی خدیجه علیها السلام قرار گرفتند. لذا در بین مردم مشهور شد که آنها دختران رسول خدایند. (۴)

در کرامت و بزرگواری ایشان همین بس که آن حضرت مادر حضرت صدیقه ی طاهره علیها السلام امّ الأئمة المعصومین علیهم السلام و همسر امیر المؤمنین علیه السلام و جدّه ی حضرات معصومین علیهم السلام است.

حضرت خدیجه علیها السلام بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر صلّی الله علیه و آله زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود پیامبر صلّی الله علیه و آله همسر دیگری اختیار نفرمود.

همچنین حضرت خدیجه علیها السلام جمیع اموال خود را به پیامبر صلّی الله علیه و آله واگذار کرد.

عایشه می گوید :

کمتر اتّفاق می افتاد که پیامبر صلّی الله علیه و آله از خانه بیرون رود و خدیجه علیها السلام را به خیر یاد نکند، چنان که یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم :

یا رسول الله ! تا کی خدیجه را یاد می کنی ؟

او پیر زنی بیش نبوده !

خداوند بهتر از او را (منظورش خودش بوده) به تو مرحمت کرد !

پیامبر صلّی الله علیه و آله در غضب شد و فرمود :

نه به خدا قسم ! بهتر از خدیجه علیها السلام نصیب من نشده. به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوّت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می کردند.

خداوند متعال از خدیجه علیها السلام به من فرزندانی روزی کرد و رحم تو را عقیم قرارداد. (۵)

منابع :
۱- مسار الشیعة : ص ۲۹.
۲. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج ۱ ص ۲۰۶.
۳. الصحیح من السیرة : ج ۲، ص ۱۵۰ ـ ۱۱۷ ازدواج النّبی صلّی الله علیه و آله و بناته : ص ۳۰
۴. الاستغاثة فی بدع الثلاثة.
۵. ریاحین الشریعة : ج ۲، ص ۲۰۲

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۸۷

۸۷اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً

ترجمه
۸۷ ـ خداوند، معبودى جز او نیست! و به یقین، همه شما را در روز رستاخیز ـ که شکى در آن نیست ـ جمع مى کند! و کیست که از خداوند راستگوتر باشد؟!

تفسیر
آیه فوق تکمیلى براى آیات قبل و مقدمه اى براى آیات بعد است; زیرا در آیه گذشته پس از دستور به «ردّ تحیت» فرمود: خداوند حساب همه اعمال شما را دارد. در این آیه، اشاره به مسأله رستاخیز و دادگاه عمومى بندگان در روز قیامت کرده و آن را با مسأله توحید و یگانگى خدا که رکن دیگرى از ایمان است مى آمیزد، و مى فرماید: «معبودى جز او نیست و به طور قطع در روز قیامت شما را دسته جمعى مبعوث مى کند، همان روز قیامتى که هیچ شک و تردیدى در آن نیست» (اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ). تعبیر به «یَجْمَعَنَّکُم» اشاره به این است که: قیامتِ همه افراد بشر در یک روز واقع خواهد شد، همان طور که در آخر سوره «مریم» ، آیات 93 تا 95 نیز اشاره به این حقیقت شده که: تمام بندگان خدا اعم از ساکنان زمین و ساکنان کرات دیگر همه در یک روز مبعوث مى شوند. تعبیر به لا رَیْبَ فِیْهِ: «هیچ تردیدى در آن نیست» در مورد روز قیامت در این آیه و چندین مورد دیگر از آیات قرآن، در حقیقت اشاره به دلائل قطعى و مسلّمى است که از وجود چنین روزى خبر مى دهد، مانند: «قانون تکامل» ، «حکمت و فلسفه آفرینش» و «قانون عدالت پروردگار» که در بحث معاد، مشروحاً ذکر شده است. و در پایان براى تأکید مطلب مى فرماید: «کیست که راستگوتر از خدا باشد» (وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً). بنابراین، هر گونه وعده اى درباره روز قیامت و غیر آن مى دهد نباید نسبت به وفاى به آن جاى تردید باشد; زیرا دروغ، یا از جهل سرچشمه مى گیرد، یا از ضعف و نیاز، اما خداوندى که از همه آگاه تر و از همگان بى نیاز است، از هر کس راستگوتر است و اصولاً دروغ براى او مفهومى ندارد.

منبع:

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

رضویة

«وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ‏ »
{و نشانه ها نهاد؛ و آنان به وسیله ستارگان هدایت می شوند}
(سوره نحل، آیه ۱۶)

حضرت ابالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند :

فالْعَلَامَاتُ الْأَوْصِیَاءُ وَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)

مقصود از علامات (نشانه ها) ، وجود مقدس اوصیاء (علیهم السلام) و مقصود از نجم (ستاره) وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) است [که هدایت خلق به وسیله آنان می باشد]

البرهان فی تفسیر القرآن ؛ ج‏۵ ؛ ص۲۲۹

منبع:

https://t.me/sharheser

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

فاطمیه

بسم الله الرحمن الرحیم

ام_الکتاب
البلد_الامین


حقیقت «البلد الامین» در بطن، دلالت دارد بر وجود مقدس حضرت أم عالَم امکان، أم ابیها، فاطمة الزهراء (علیها السلام).

حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) در تفسیر آیات ۱ الی ۳ سوره مبارکه تین فرمودند:

﴿وَ التِّینِ} الْحَسَن‏ وَ ﴿وَ الزَّیْتُونِ﴾ الْحُسَیْن ﴿وَ طُورِ سِینِینَ﴾ أمیرالمؤمنین ﴿وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ﴾ فَاطِمَة صَلَوَاتُ‏ اللَّهِ‏ عَلَیْهِمْ‏ أَجْمَعِین»؛

▫️مراد از «تین»‌ امام‌ حسن (علیه السلام) ‌است‌ و «زیتون»‌ امام‌ حسین (علیه السلام) ‌که‌ دو میوۀ قلب نازنین حضرت محمد مصطفی‌ و مولانا علی المرتضی‌ و مولاتنا فاطمة الزهرا (علیهم السلام) ‌بودند و «طور سینین»‌ امیرالمؤمنین‌ (صلوات‌ اللّه‌ و سلامه‌ ‌علیه‌) و «بلد امین»‌ حضرت سیدتنا و مولاتنا فاطمه زهرا (علیها السلام) می باشند.

تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج‏۱۰، ص: ۲۹۰
تفسیر اثنا عشری، ج‏۱۴، ص: ۲۷۱


کساء مادری و محبت حضرت أم عالَم امکان، صدیقه کبری (سلام الله علیها) همان محدوده ی بلد و حرم امنی است که هر کس داخل آن شود، در رحمت الهی وارد شده و هر کس خارج آن قرار گیرد، در عذاب و سخط خواهد بود: باطِنُهُ فیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب‏ (سوره حدید، آیه ۱۳)

بلد أمن یعنی مبدأ و منشأ ای که از آن رحمة للعالمین ای ذات اقدس اله به بروز و ظهور رسیده و متکثر می گردد. رحمت واسعه ذات اقدس اله ، همان حریم امنی است که خلق را از شیاطین جن و انس در امان نگه داشته و حضرت مولاتنا فاطمة الزهراء (علیها السلام) حقیقت رحمت واسعه الهی اند:

الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ‏ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏۱، ص: ۸۰

لذا حضرت صدیقه کبری (علیها السلام)، «فاطمة» نامیده شد، چرا که محبین خود را از آتش جهنم بریده نگه داشته و اعداء خود را از محبتش بریده نگه می دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند:

سمِّیَتْ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ‏ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا

▪️دخترم در زمین، فاطمة نامیده شده ،‌ از آنجا که شیعیان خود را از آتش جهنم و اعداء اش را از محبتش دور نگه می دارد

معانی الأخبار ؛ النص ؛ ص۳۹۶

کساء و چادر مادری حضرت صدیقه (سلام الله علیها) همه خلق را در بر می گیرد ؛ جز اصنام و اعداء الله (لعنة الله علیهم احمعین) که از فطرت ربوبی برگشته اند؛ یعنی از حریم و نعمتِ وجود محبت مادری بیرون افتاده اند: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها (سوره روم، آیه ۳۰).

خارج از «بلد امین»، امانی از عذاب الهی نیست و تنها گستره ی محبت مادری أم عالَم امکان است که محل امن و حرم امن الهی باشد. چنانکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) در دعایی که برای خود و فرزندانش کرد، فرمود:

و إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنی‏ وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنام‏ (سوره ابراهیم، آیه ۱۳)

«خدایا این بلد را حریم امن قرار ده و من و فرزندانم را از عبادت اصنام بر حذر دار»

حضرت ابراهیم (علیه السلام) با این دعا، درخواست ورود خود و ابناء اش را به کساء فاطمی اعلان و از محضر حضرت مادر (علیها السلام) اذن ورود می گیرد و از اعداء آن حضرت، اعلان برائت می نماید.

اما حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) که «رحمة للعالمین» می باشند، منتسب به «بلد امین» اند یعنی منتسب به «کساء حضرت أم ابیها (علیها السلام)» هستند؛ که ذات اقدس اله در پاسخ به جناب جبرئیل، اهل کساء‌ را اینگونه معرفی نمود: هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بَعْلُها وَ بَنُوها (فرازی از حدیث شریف کساء).

به عبارت دیگر، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) «أمّی» یعنی مادری هستند که بارها خطاب به دخترشان فاطمة بنت محمد (علیهما السلام) فرمودند: فِداهَا ابوُهَا، اَنتِ أُمّ اَبیها.

بحار الأنوار ، ج۴۳ ص: ۱۹


بنابراین وجود مقدسه ی حضرت فاطمة زهراء (سلام الله علیها) و کساء ایشان، تنها حریم و محدوده ی «بلد امن عالَم» است.

خداوند عزوجل با به کار بردن واژه «بلد» در قالب «البلد» ( که ال آن دلالت بر شمول دارد) به این حقیقت اشاره می نماید که تمام امن و امنیت و آرامش و سِلم در عالَم ، منحصر است در کساء حضرت مادر ، و تنها متعلقین به این کساء در امان خواهند بود. بلد امنی که ذات اقدس اله در آیات حضرت قرآن با قسم یاد نمودن و نیز اشاره به آن با ضمیر «هذا» ( وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ) بر حرمت و عظمت و شرافت خاص آن تأکید مؤکد می نماید.

منبع:

https://t.me/sharheser

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

معرفت حضرت قرآن
اسرار حضرت قرآن


شخصی از حضرت صادق الائمه (علیه السلام) سوال می کند که چگونه است که حضرت قرآن بر اثر کثرت خواندن و تعلیم، هیچ گاه فرسوده و کهنه نمی شود و همواره طراوت و تازگی دارد؟

مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا یَزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَةً ؟

حضرت در جواب فرمودند:

فقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ

فهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ .

از آنجا که خداوند عزوجل، قرآن را برای زمان خاص و مردم خاصی قرار نداده، الی یوم القیامة طراوت و تازگی دارد و در هر زمان برای آنان جدید و نو می باشد.

الأمالی (للطوسی)، النص، ص: ۵۸۰
البرهان فی تفسیر القرآن ؛ ج۱ ؛ ص۶۶
بحار الأنوار ج۸۹ ص: ۱۵


حضرت قرآن، کل علم هستی است و تبیان هر آنچه که مردم الی یوم القیامة به آن احتیاج دارند. در هر زمان، بطنی از بطون آن منکشف می گردد و علمی از علوم نامنتهای آن با توجه به رشد عقول مردم آن عصر ظاهر و بارز می شود. لذا در هر زمان حجت و برای مردم هر عصری، جدید و تازه است.


بنابراین گذر ایام و زمان نه تنها سبب کهنگی و فرسودگی و قدیمی شدن آن نمی شود، بلکه سبب به ظهور رسیدن علمی از علوم آن می گردد و این حیات و غضاضت الی الابد ادامه دارد: لَا یَخْلُقُ مِنَ الْأَزْمِنَةِ.

منبع:

https://t.me/sharheser

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

خطبه مفاخره

انا الشجرة التیت أتی اکلها کل حین

«أ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ* تُؤْتی‏ أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»

{آیا ندیدى چگونه خداوند کلمه‌ی طیّبه را به درخت پاکیزه‌اى تشبیه کرده که ریشه‌ی آن ثابت و شاخه‌ی آن در آسمان است؟! هرزمان میوه‌ی خود را به اذن پروردگارش مى‌دهد و خداوند براى مردم مَثَل‌ها مى‌زند، شاید متذکّر شوند}
(سوره مبارکه ابراهیم ، آیات ۲۴و۲۵ )

قال أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) :

أنا شجرة تخرج من طور سینین
من درختی هستم که از طور سیناء خارج شده است


قالت مولاتنا فاطمه الزهراء (سلام الله علیها):

أنَا الشَّجَرَةُ الَّتِی تَأتی‏ أُکُلَها کُلَّ حین
أنَا الشَّجَرَةُ الَّتِی تَأتی‏ أُکُلَها (أعنی الحسن و الحسین علیهما السلام)

من درختی هستم که هر زمان، ثمرش را می دهد؛
[به اختلاف نسخ]
من درختی هستم که ثمره هایش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هستند

خطبه مفاخره (لإبن شاذان قمی) ص۸۰

حضرت مولاتنا فاطمة الزهراء (علیها السلام) در فرازی از خطبه مفاخره و در مقام بیان فضائل و شئونات ذاتی شان با بیان «أنا» که دلالت بر انحصار دارد، وجود مبارکشان را حقیقت شجره طیبه و عنصر و جوهرة ی آن معرفی می نمایند (۱).

شجره طیبه ی متکثّر و کثیر الخیر که أغصانش (شاخه هایش) وجود مقدس ائمه (علیهم السلام) از فرزندان حضرت کوثر اند (۲): أعنی الحسن و الحسین (علیهما السلام).

ثمره ی این شجره طیبه ، علم آل محمد (علیهم السلام) است (۳) که این علم به واسطه حاملان علم و شیعیان (۴) در کلّ عالَم به کثرت رسیده و در دسترس همه خلق قرار داده می شود. به عبارت دیگر، از کوثر فاطمی یعنی دامن کثرت حضرت اُمّ عالَم امکان، حضرت مولاتنا فاطمة الزهراء (علیها السلام) الی الابد شیعیان و مؤمنینی به وجود می آیند که منبع فیض و برکت و خیر هستند برای کلّ خلق.


منابع

(۱). عن أبی جعفر (علیه‌السلام) : و عُنْصُرُ الشَّجَرَةِ فَاطِمَةَ [تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة ص۲۴۶]

(۲).قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : و الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهَا أَغْصَانُهَا [تفسیر فرات الکوفی ؛ ص۲۲۰]

(۳).قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : عِلْمُنَا ثَمَرُهَا تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها [الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) ؛ج۱ ؛ ص۲۵۲]

(۴). عن الصادق (علیه السلام): نحْنُ نُعْطِی شِیعَتَنَا مَا نَشَاءُ مِنْ أَمْرِ عِلْمِنَا [تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج۷ ص۵۲]

منبع:

https://t.me/sharheser

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

منبع:

https://t.me/sharheser

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) :

.. وَ کَانَتِ الْمَلَائِکَةُ تُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُقَدِّسُهُ فَقَالَ اللَّهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَجْعَلَنَّ ثَوَابَ تَسْبِیحِکُمْ وَ تَقْدِیسِکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لِمُحِبِّی هَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : خداوند عزوجل به ملائکه که مشغول تسبیح و تقدیس بودند، گفت:

به عزت و جلالم سوگند، همانا ثواب تقدیس و تسبیح شما را تا روز قیامت ، برای محبّین حضرت فاطمه و پدرش و همسرش و پسرانش (علیهم الصلاة والسلام) قرار می دهم.

بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۷

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و بَعلِِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک

منبع:

https://t.me/sharheser

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

المصباح

اسامی القاب مبارک
حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

المصباح

اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیم
(سوره نور، آیه ۳۵)

از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (أرواحنافداه) «المصباح» است. وجود مقدس آن حضرت هم مصدر أنوار و هم فاعل هدایت می باشند؛ به واسطه ی أنوار هدایت حضرتشان است که حجب ظلمانی از قلوب و نفوس خلق برطرف شده و حق و حقیقت بر آنان ظاهر و آشکار می گردد.

در شریفه ۳۵ سوره مبارکه نور،‌ از وجود مقدس امام ، به «مصباح» (چراغ روشن) تعبیر شده است:
عن ابی جعفر (علیه السلام): الْمِصْبَاحُ هُوَ الْإِمَامُ (۱)

و حضرت صادق الائمه (علیه السلام) وجود مقدسشان را «مصباحی» از «مصابیح مشکاة» معرفی نمودند؛ یعنی امامی از امامان هدایت که از حضرت مشکاة، فاطمة الزهراء (علیها السلام) به ظهور رسیده اند: أنَا.. مِصْبَاحٌ مِنْ مَصَابِیحِ الْمِشْکَاةِ الَّتِی فِیهَا نُورُ النُّورِ (۳)


لقب «مصباح هُدی» از القاب خاص حضرت مولانا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) می باشد که فرمودند: إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (علیه السلام) ... لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاة (۴)


امام موسی بن جعفر الکاظم (علیه السلام) در هنگام دعا برای تعجیل فرج، به لقب مبارک «مصباح الدُّجی» در خصوص مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) تصریح نموده و فرمودند:

ذاکَ الْمَهْدِیُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صلوات الله علیه)...بِأَبِی مَنْ لَا یَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ مِصْبَاحُ الدُّجَى بِأَبِی الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ

او مهدی آل محمد (علیهم السلام) است... پدرم به فداى کسى که در راه خشنودى خدا، سرزنش هیچ سرزنش‏ کننده‏ اى در او اثر نمى‏ گذارد، همو که چراغ هدایت در تاریکى هاى مطلق است، پدرم فداى کسى که به امر خدا قیام مى ‏نماید.


منابع

(۱). الهدایة الکبرى ؛ ص۳۶۰
(۲).الأمالی( للصدوق) النص، ص۶١٢؛ بحار الأنوار ج١٠، ص ٢١٧
(۳).عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج۱ ؛ ص۶۰ :
[همانا در سمت راست عرش مکتوب است که حسین بن علی (علیه السلام) چراغ هدایت و کشتی نجات است]
(۵). بحار الأنوار ج۸۳ ؛ ص۸۱؛ فلاح السائل و نجاح المسائل ص۱۹۹

منبع:

https://t.me/sharheser

موارد مرتبط:

تفسیر ساده قرآن کریم و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا