راز یک خاطره درس از گذشته، عبرت برای آینده ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
*****
راز یک خاطره
درس از گذشته، عبرت برای آینده
سالها قبل وقتی همراه حضرت علی(علیه السلام) از جنگ صفین برمیگشت شنید که حضرت دارد به خاک کربلا میگوید:
ای خاک! گروهی در تو اجتماع میکنند که بدون حساب وارد بهشت میشوند.
ماجرا آنقدر برای «هرثمه بن ابی مسلم» جالب بود که وقتی به خانه رسید با تمام جزئیات برای همسرش تعریف کرد.
هرثمه یکبار دیگر هم این ماجرا را به یاد آورد، وقتیکه همراه سپاه عبیدالله برای جنگ حرکت کرده بود. امام حسین (علیه السلام) از هرثمه امید یاری داشت،
هرثمه در کربلا بود و آنجا با امام هم دیدار کرد ولی او ترسیده بود که اگر در سپاه امام (ع) باشد مبادا ابن زیاد به خانوادهاش آسیبی وارد کند.
آخرش هم که دوباره همان خاطره را به یاد آورد تصمیم گرفت از معرکه فرار کند تا نه چیزی ببیند و نه بشنود، اما بههرحال حسین (ع) را تنها گذاشت و رفت. ...
ادامه مطلب:
**************
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
- ۹۹/۰۷/۱۸